سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مگو آنچه نمى‏دانى ، بلکه مگو هر چه مى‏دانى چه خدا بر اندامهاى تو چیزهایى واجب کرد و روز رستاخیز بدان اندامها بر تو حجت خواهد آورد . [نهج البلاغه]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

زندگی حضرت امام موسی کاظم(ع)

  در چنین روزی در سال 183 هـ.ق مولای ما امام موسی‌بن‌جعفر(ع)، در سن 55 سالگی، در زندان سندی‌بن شاهک و به دستور هارو‌الرشید ملعون به شهادت رسید. آن حضرت در سن 20 سالگی به امامت رسیدند و مدت 35 سال امامت را به عهده داشتند. پذیرش ولایت و امامت آن حضرت، شرط ایمان و قبولی اعمال و رمز ملاقات خداوند در کمال طهارت و نورانیت است. آن حضرت، سه روز قبل از شهادت، به زندانیان خود«مسیب» فرمود: «من امشب به دیدار فرزندانم می‌شتابم و امانات امامت را به فرزندم علی بن موسی‌الرضا(ع) تحویل می‌دهم».
          مسیب می‌گوید:«شب دیدم آقا مشغول دعا شد و به ناگاه از مصلایش ناپدید شد. ساعتی گذشت و ناگهان دیدم مولایم موسی بن جعفر(ع) به مصلای خویش بازگشت و با دست خویش زنجیرها را به پایش بست. من به سجده افتادم و از خداوند به خاطر معرفت بیشتر امامم سپاسگزاری نمودم. امام مرا از سجده بلند کرد و فرمود: سه روز دیگر من به شهادت می‌رسم. علی پسر من امام شما است. مرا با آبی مسموم خواهند کرد: روز اول بر اثر زهر رنگ من زرد شود، روز بعد رنگم به سرخی می‌گراید و روز سوم رنگم سبز می‌گردد....».
          پس از شهادت، بدن مطهر آن حضرت را طبق دستور هارون با جامه‌های کهنه و همراه با غل و زنجیر روی نردبانی گذرادند و بر دوش چهار برده نهادند و از زندان بیرون آوردند، در حالی که کسی جلوی جنازه صدا می‌زد:«هذا امام الرفضه؛ این امام شیعیان است». آن‌گاه شیعیان باخبر شدند و گل آوردند و احترام کردند و بدن آن حضرت را در کمال شکوه و احترام به خاک سپردند.
         
          منابع:
          1 ـ شیخ حر عاملی، اثبات‌الهدایه، ج3، ص 181.
          2 ـ خیابانی، وقایع‌الایام، ماه رجب، ص 279.
         

 



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 11:4 عصر     |     () نظر

زندگی حضرت امام صادق(ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود.وفات آن حضرت در دوشنبه 25شوال وبنا به روایتی نیمه ماه رجب سال148 هجری روی داده است
          .کنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این کنیه از دیگر کنیه ‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. آن حضرت القاب چندى داشت که مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا که وى در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندن. . فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است ":
          شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت .کثرت روایات منقول از امام به دو دلیل است :
          یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند.
          فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب امام به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است .اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.
          غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.
         
         
          1 آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است
          2ـ رساله ای شامل مباحث فقه وکلام .
          3ـ کتاب معروف به توحید مفضل
          4ـ کتاب الا هلیلجیه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است. و....



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 11:3 عصر     |     () نظر

زندگی حضرت امام محمد باقر(ع)

محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام ، پنجمین امام شیعیان است . مادر آن حضرت ، فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است و بدین ترتیب ، امام باقرعلیه السلام نخستین امامی است که پدرش از نسل امام حسین و مادرش از نسل امام حسن علیهما السلام می باشد. امام باقر (علیه السلام) با پنج خلیفه از خلفاى بنى امیّه معاصر بود که عبارتند از: ولید بن عبد الملک (96 ق) و سلیمان بن عبد الملک ( 99 ق) و عمر بن عبد العزیز (101 ق) و یزید بن عبد الملک (107ق) و هشام بن عبد الملک ( 125 ق) معاصر بوده است. و همه آنان جز عمر بن عبدالعزیز در ستمگرى و استبداد و خودکامگى دست کمى از نیاکان خود نداشتند و پیوسته براى امام باقر (علیه السلام) مشکلاتى فراهم مى نمودند.
          ولى در عین حال، او از طریق تعلیم و تربیت، جنبشى علمى به وجود آورد و مقدّمات تأسیس یک مرکز علمى اسلامى را در دوران امامت خود پى ریزى کرد که در زمان فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق (علیه السلام) به نتیجه کامل رسید.
          روش کار پیشوایان ما به ویژه امام سجّاد و امام باقر (علیهم السلام) که در اوضاع فشار و خفقان به سر مى بردند به شیوه مخفى و زیرزمینى بود، شیوه اى که موجب مى شد کسى از کارهاى آنان مطّلع نشود. همین کارهاى پنهانى، گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت عصبانى مى نمود در نتیجه، وسایل تبعید و زندانى آنها فراهم مى شد. امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوست دارانش، از تمامی بلاد و سرزمینهای اسلامی، پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت، بسیاری را وا می داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان، اهل عراق که بسیاری از آنان شیعه بودند بیش از دیگران مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند. مراجعه کنندگان، خضوعی خاص نسبت به شخصیت علمی امام داشتند چنان که عبدالله بن عطای مکی گوید: علما را در محضر هیچ کسی کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر علیه السلام ندیدم. حکم بن عینیه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می رسید. شهرت علمی امام، در حد تعبیر ابن عنبة، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که «کان سید فقهاء الحجاز» بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می گوید: دیدم که مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشکالات علمی خود را از ایشان می پرسیدند.
          ذهبی درباره امام باقر علیه السلام می نویسد: ایشان از کسانی است که بین علم و عمل، سیادت و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اهلیت داشت.
          سرانجام، امام باقر (علیه السلام) که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت، هشام بن عبدالملک بود، به وسیله ایادى او مسموم شد و در روز دوشنبه 7 ذیحجّه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى به شهادت رسید. بدن مطهر آن دریای بیکران دانش خدایی در خاک بقیع، در کنار پدر و جد بزرگوارش امام حسن مجتبی و امام سجاد علیهما السلام به خاک سپرده شده است.
         
         
         در روز جمعه اول ماه رجب سال 57 ه.ق.عالم به نور امام محمد بن علی باقرالعلوم (ع) روشن و منورگردید. نام مبارک آن حضرت محمد،کنیه ایشان ابوجعفر و القاب آن حضرت باقرالعلوم، الشاکرلله، هادی، امین وشبیه می باشد. لقب شبیه به خاطرشباهت تام در رفتارو گفتار به پیامبر اکرم(ص) بوده است.مادر آن حضرت ام عبدالله فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است که به فرموده امام صادق(ع) "در میان فرزندان امام حسن مجتبی(ع)در ایمان و پرهیزکاری و نیکوکاری، کسی مانند او نبوده است". ایشان به همراه امام سجاد و امام باقر(ع) در واقعه کربلا حضور داشته و تمام مصائب آن را درک کرده و در همه جا همراه و همنوا با حضرت زینب(س) بوده است. بد ین سان امام محمد باقر(ع) نخستین علوی است که هم حسنی است وهم حسینی و نسبت شریفش هم از طریق پدر و هم از طریق مادر به پیامبر اکرم(ص) و به امیرالمومنین(ع) و به حضرت فاطمه زهرا(س) میرسد. توسل خالصانه به ساحت قدسی امام باقر(ع) برای جمله توفیقات معنوی، به ویژه برای تحصیل علم نافع و روزی شدن حکمت و معرفت، بسیار بجا و موثر است.
         
         
          نیشابوری، تقویم شیعه،ص153
         
         



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 11:1 عصر     |     () نظر

زندگی حضرت زهرا(س)

زهرا (علیها السلام) در سال پنجم بعثت‏بیستم جمادى الاثانى در شهر مکه متولد گردید،و هنگام وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هیجده سال و هفت ماه داشته است. (1)
         
          پیشواى محدثین شیعه ثقة الاسلام کلینى درکتاب شریف «کافى‏» نیز مى‏نویسد: ولادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) پنجسال بعد از بعثت آن حضرت اتفاق افتاد. (2)
         
          مؤلف «کشف الغمه‏» على بن عیس اربل دانشمند مطلع به نقل از «ابن خشاب بغدادى، متوفى به سال 567 ه در کتاب «تاریخ موالید و وفیات اهلبیت عصمت‏» به اسناد خود از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت مى‏کند که فرمود: «فاطمه علیها السلام پنجسال بعد از آشکار شدن نبوت پیغمبر و نزول وحى، متولد گردید، در وقتى که قریش خانه کعبه را مى‏ساختند. و چون آن حضرت وفات یافت هیجده سال و هفتادو پنج روز از سن مبارکش مى‏گذشت. (3)
         
          از آنجا که قریش پنجسال قبل از بعثت‏به تعمیر خانه خدا پرداختند، احتمال مى‏رود که راوى، کلمه «قبل از آشکار شدن نبوت پیغمبر » را به (بعد) اشتباه گرفته باشد، و چنانکه بعضى گفته‏اند سن حضرت هنگام وفات 23 سال بوده، ولى دردنباله حدیث که تصریح مى‏کند حضرت 18 سال و 75 روز داشته این احتمال را سست مى‏گرداند.
         
          از زندگانى کوتاه آن حضرت و شخصیت ممتازش به خوبى پیدا است که او دختر استثنائى بود، و سایر دختران را نمى‏توان به آن وجود مقدس مقایسه نمود.
          بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد . کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی به پسران و دختران خود آموخت .
         
          پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد .
          باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری .
         
          نامها و لقبهایی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوینده صفات و سجایای ملکوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر النساء و بتول ... .
          کنیه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... .
          و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه
          برای پدر بزرگوارش بوده است .
          لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر عزیزش عنایت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند " ام القری " که به مکه معظمه گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .
         
          دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )
          فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص ) نقشی نبسته و از ناپاکی دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود .
          نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی در نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربیت فرزند و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت . فاطمه ( ع ) دختری است که در مکتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود.
          فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز آنچه را در بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش دفاع می کرد .
         
          چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی ( ع )
          از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر ( کفو ) فاطمه دختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود را به پیغمبر ( ص ) نزدیک احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل می پروردند .
          نوشته اند : پس از این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع ) می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص ) اقدام نمی کنی ؟
          حضرت علی ( ع ) می فرمود : چیزی ندارم که برای این منظور قدم پیش نهم .
          آنان می گفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمی خواهد .
          سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای طرح این درخواست آماده دید . روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد . نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید . سومین بار پیغمبر اکرم ( ص ) از علی ( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟ علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری زهرا آمده ای ؟ علی عرض کرد : آری .
          چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، می بایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد .
          پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب می شناسی ، علی نزدیکترین افراد به من می باشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد . من از خدا خواستم برای تو بهترین شوهر را برگزیند .
          خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟ فاطمه ساکت ماند . پیغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای تکبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج را به علی ( ع ) فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از اصحاب بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است که علی ( ع ) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای آب کشی چیزی در اختیار نداشت .
          پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای جهاد نگه دار ، شترت را هم برای آب کشی و سفر حفظ کن ، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود .
          پیغمبر ( ص ) به سلمان فرمود : این زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد درهم فروخت . سپس گوسفندی را کشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند . این جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسایلی که به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا
          ( ع ) دخت گرامی پیامبر ( ص ) آورده شده است ، از 14قلم تجاوز نمی کند :
          چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - یک قطیفه - یک طاقه چادر پشمی - 4 بالش - یک تخته حصیر - قدح چوبی - کوزه گلی - مشک آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی - یک طشت لباسشویی - یک آفتابه - یک زوج دستاس و مقداری عطر و بخور .
          این است جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم .
          رسول اکرم ( ص ) خود شخصا با عده ای از مهاجر و انصار و یاران باوفا در مراسم عروسی شرکت فرمود - از بانک تکبیر و تهلیل فضای کوچه های مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها می نشست . پیامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج سعادتمند دعای خیر کرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد . و بدین سان و با همین سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .
         
         
          پى‏نوشتها:
          1- ( اعلام الورى، باب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها)
          2- ( اصول کافى، ج 1 ص 457) 
 
         3- ( کشف الغمه فى معرفة‏الائمة ج 1 ص 449)

شهادت حضرت زهرا

ضمن روایات فراوانی آمده است که اساس و علت خلقت، اهل بیت علیهم السلام هستند. خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی کردم؛ و رسول گرامی اسلام خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: اگر تو نبودی خداوند زمین و آسمان را خلق نمی کرد.
          در روایات ذکر شده است بعد از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین و ناله و زاری کردن او، خداوند کلماتی را به وی آموخت و افرادی را به حضرت معرفی کرد که آنها را علل خلقت هستی معرفی نمود.
         
          " فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه." (بقره / 37)
         
          پس حضرت آدم (ع) از حضرت حق کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله - قبول - توبه خویش قرار داد.
         
          درباره این آیه احادیثی نقل شده که بسیار فوق العاده است و با توجه به آیه مذکور و این روایات، انسان می تواند به خوبی درک نماید که حضرت صدیقه علیهاالسلام، علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می باشد؛ یعنی همانطور که رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقتند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است و معقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.
         
          در این باره دو روایت، یکی از حضرت علی علیه السلام و دیگری از جناب ابن عباس نقل شده است.
         
          1- روایتی که از وجود مقدس حضرت علی علیه السلام رسیده است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده اند چنین است:
         
          حضرت علی علیه السلام می فرماید: از پیامبراکرم(ص) معنای آیه شریفه ی " فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه" را سؤال کردم، فرمود: هنگامی که خدای تعالی، آدم را در هند، و حوّا را در جدّه فرود آورد… -حضرت آدم مدتها گذشت که اشک غم بر چهره می ریخت- تا این که خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود:
         
          یا آدم، آیا من ترا به دست - قدرت - خودم نیافریدم؟ آیا از روح خود بر تو ندمیدم؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوّا را به ازدواج تو در نیاوردم؟ حضرت آدم عرض کرد: بله، خطاب آمد: پس این گریه (مداوم) تو از چیست؟ عرض کرد: خدایا، چرا گریه نکنم، که از جوار رحمت تو رانده شده ام. خدای تعالی فرمود: اینک این کلمات را فراگیر که به وسیله آن، خدا توبه تو را قبول می کند و گناهت را می بخشد، بگو یا آدم: خدایا، تو پاک و منزهی، نیست خدایی جز تو، من بد کردم و به خود ستم روا داشتم، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش، به درستی که تو بخشنده و مهربان هستی.
         
          پیامبر اکرم در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است. گویی خدای متعال حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است که اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اینک ارزش فرا گرفتن این کلمات گرانقدر، عوض، هم سنگ و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است، و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده ای.
         
          2- روایت دیگر در همین موضوع از ابن عباس است که از پیامبراکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
         
          بعد از آن که خدای تعالی آدم(ع) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و با الهام خدایی "الحمد لله رب العالمین" گفت. خدای تعالی در جواب او فرمود: "یرحمکَ ربّک" رحمت خدا بر تو باد.
         
          هنگامی که فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالی که بر خود می بالید عرض کرد: پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفریده ای؟ و این سؤال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم که حضرت آدم(ع) سؤال خود را بازگو می کرد، متوجه گردید که سؤال بی پاسخ او، سخن به جایی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:
         
          بله، ای آدم، مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم، که اگر آنها به وجود نمی آمدند، ترا نیز نمی آفریدم.
         
          عرض کرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده.
         
          در آن هنگام از جانب خدای تعالی به فرشتگان درگاه الهی وحی شد: پرده ها را کنار بزنید. چون حجاب ها برداشته شد، از پشت پرده ی غیب، پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.
         
          حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند؟
         
          خطاب آمد: این پیامبر من، این علی امیرالمؤمنین پسر عمّ او، این فاطمه دخترش و این دو، حسن و حسین، پسران علی، فرزندان پیامبر من هستند. و پس از معرفی نام های آنها، خدای تعالی فرمود: یا آدم، اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است و مرتبه تو، تالی مقام والای اینها می باشد.
         
          و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای آن ترک اولی شد، عرض کرد:
         
          پروردگارا، از تو مسئلت دارم که به حق محمد، و علی، و فاطمه و حسن و حسین از خطای من درگذری؛ پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می فرماید: پس آدم کلماتی از پروردگارش فراگرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.
         
          ابن عباس، سپس روایت را چنین ادامه می دهد که پیغمبر(ص) فرمود: هنگامی که آدم(ع) بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش نام مبارک پیامبر اعظم اسلام "محمد رسول الله" بود و ابی محمد، کنیه او شد.
         
         
          منبع:
         
          1- تفسیر نمونه،ج 1.
          2- درّالمثور، سیوطی،ذیل آیه مورد نظر.
         

 



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 10:59 عصر     |     () نظر

  زندگی حضرت امام حسین(ع)

      امام حسین(ع)، دومین ثمرة پیوند فرخندة حضرت امیرالمؤمنین(ع) و بانوی بزرگوار اسلام، حضرت فاطمة زهرا(س) می باشد که در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه منوّره دیده به جهان گشود. پس از تولّد، پیامبر اکرم(ص) در گوش او اذان و اقامه خواندند و در حق وی دعا کردند و فرمودند: پروردگارا! من حسین را دوست دارم، هر که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد، خدا را دوست دارد.
          پیامبر اسلام همواره از خدا طلب می کرد که از نسل حسین(ع)، ذریّه امامت و شجرة طیّبه باقی بماند. حسین ابن علی(ع) مدت شش سال زمان پیامبر اکرم(ص) را درک کرد، و سی سال نزد پذر بزرگوار خویش و ده سال نیز در کنار برادر بزرگ خود، امام مجتبی(ع) در حوادث مهم و در صحنة سیاسی و اجتماعی آن دوران حضور داشتند.
         
          القاب آن حضرت
          حضرت امام حسین(ع) دارای القاب متعددی بودند که از جمله مهمترین آنها عبارتند از: رشید، طیب، وفی، زکی، التابع لمرضات الله، الدلیل علی ذات الله، ثارالله، الشهید بکربلا، السبط الثانی و الامام الثالث، ولی مهمترین و بالاترین لقب ایشان لقبی است که جد بزرگوارش، او را بدان خطاب می کرد:سید شباب اهل الجنّه یعنی«آقا و سرور جوانان اهل بهشت»
          از کنیه های ایشان هم میتوان به اباعبدالله، مولی الکونین و ابوالائمه اشاره کرد.
         
          فرزندان امام حسین(ع)
          امام حسین(ع) هفت فرزند داشت که فرزندان پسر ایشان، حضرت سید الساجدین،امام زین العابدین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) حضرت علی اصغر(ع) و حضرت جعفربن الحسین(ع) و فرزندان دختر ایشان نیزحضرت سکینه(س)، حضرت فاطمه(س) و حضرت رقیه خاتون(س) نام دارند.
         
         
         
         عاشورا وتاسوعا

تاسوعا به روز نهم از ماه محرم گفته می شود؛ یک روز پیش از واقعه عاشورا. رویدادهای دو روز تاسوعا و عاشورا در محرم سال 61ق بیشترین توجه شیعیان را در طول تاریخ به خود جلب کرده است. امام حسین علیه السلام در سال 60ق از بیعت با یزید که حکومت ظلم خود را به تازگی بنا کرده بود، خودداری کردند. آن زمان نامه های بسیاری از طرف مردم کوفه به دست امام حسین علیه السلام رسید که از ایشان دعوت شده بود به کوفه بروند و بیعت و حمایت آنان را برای برپایی حکومت عدل اسلامی بپذیرند. اهالی کوفه تحت تأثیر تبلیغات حکومت یزید، رفته رفته از پیمانی که با امام سوم شیعیان بسته بودند کناره گرفتند تا آنجا که فرستاده ایشان را به شهادت رسانده و راه را در سرزمین کربلا به روی کاروان امام حسین علیه السلام بستند و ایشان را به جنگ طلبیدند. امام حسین علیه السلام و همراهان شان روز دوم محرم در صحرای کربلا اتراق کردند. امام با خطابه های گوناگون لشکر یزید را موعظه کردند و هدف از جهاد خود را برقراری امر به معروف ونهی از منکر و خشنودی پروردگار دانستند.
          پیام قیام امام حسین علیه السلام قرنهاست که هرساله با آغاز ماه محرم برای تمام آزادگان جهان تکرار می شود. همان گونه که این ماه در سال 1357 ش در بحبوبه انقلاب اسلامی مردم ایران، جایگاه رویدادهای تعیین کننده شد. روز 19 آذر 1357 مصادف با تاسوعای حسینی بود. رهبران انقلاب برای برپایی راه پیمایی در این روز برنامه ریزی کرده بودند این راه پیمایی که در زمان دولت نظامی ارتشبد ازهاری صورت می گرفت. می توانست همه پرسی آشکار مردمی نسبت به حکومت شاه باشد. در آن روز مردم ایران در کنار عزاداری برای شهادت امام حسین علیه السلام علیه نظام شاهنشاهی راه پیمایی کردند. این راه پیمایی با انضباط و یک پارچگی سابقه ای برگزار شد.
          تظاهرات تاسوعای سال 1357 در رسانه های خالرجی یک اجتماع مسالمت آمیز توصیف شد.
          بعدها افراد بسیاری که شاهد این راه پیمایی بودند، درباره اهمیت آن ابراز نظر کردند. از جمله آنتونی پارسونز سفیر انگلستان در ایران که چنین نوشت: «... در هر دو روز تاسوعا و عاشورا از ساعت نه صبح تا ظهر، من در پشت پنجره اتاقم صفوف راه پیمایانی را که در خیابان فردوسی عبور می کردند نظاره می کردم ... تا جایی که چشم کار می کرد، جمعیت موج می زد... من رقم یک میلیون تا یک میلیون ونیم تن را .... اعراق آمیز نمی دانم .... در خیابانها یک سرباز یا پلیس دیده نمی شد و نظم جمعیت فوق العاده و بی نظیر بود.»
         
          دایره المعارف انقلاب اسلامی



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 10:56 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >


----------

Java Codes