پی نوشت ها :
(1) روزنامه کیهان 9/6/62
(2) روزنامه کیهان 9/6/62
(3) روزنامه جمهوری اسلامی8/8/62
(4) روزنامه کیهان 12/6/62
(5) روزنامه کیهان 8/6/62
(6) روزنامه کیهان 12/6/62
(7) روزنامه کیهان 9/6/62
(8) روزنامه کیهان 9/6/62
(9) روزنامه کیهان 8/6/62
(10) روزنامه کیهان 8/6/68
کلمات کلیدی:
فاجعه جانگداز هفتم تیر1360 که منجر به شهادت شهید مظلوم آیت الله بهشتی و 72 تن از یاران دلسوز و رهروان وفادار امام و انقلاب گردید ، ثمره تصمیم شیطانی استکبار جهانی ودشمنان انقلاب بود . گرچه عکس العمل سریع ، قاطع وانقلابی رهبر کبیر انقلاب و ملت بزرگ ایران هر گونه ابتکار عمل را از آنها سلب نمود ، ولی کار به زعم دشمنان هنوز به اتمام نرسیده بود و طرح نابودی مسئولین طراز اول مملکت در راس فعالیتهای آنها قرار داشت .
بدین ترتیب واقعه هشتم شهریور در همان سال به وقوع پیوست و رئیس جمهور محبوب محمد علی رجایی و نخست وزیر متفکر ودانشمندش حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. برای گرامیداشت خاطره این عزیزان هفته اول شهریور ماه به عنوان هفته دولت نامگذاری شد .
شهید محمد علی رجایی در مدت تدریس، همیشه آموزگاری دلسوز، پرکار و شایسته بود و ضمن تدریس ، به فرا گرفتن علوم اسلامی و انجام فعالیت های سیاسی همت می گماشت . درسال 1340 به عضویت نهضت آزادی درآمد که منجر به دستگیری وی ( دراردیبهشت 1342 ) و پنجاه روز زندان شد . پس از آزادی از زندان با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیات موتلفه پرداخت و برای پرورش افرادی که بتوانند نبردی مسلحانه را اداره نمایند ، به اعزام داوطلبانی به جبهه فلسطین دست زد . درهمین رابطه و برای تکمیل برنامه مزبو ر ( درسال 1350 ) خود شخصا به خارج ازکشور سفر کرد. ابتدا به فرانسه و ترکیه رفت و از آنجا عازم سوریه شد .
شهید رجایی همگام با فعالیتهای سیاسی لحظه ای نیز از خدمات فرهنگی غافل نبود ، از آن جمله تدریس در مدارس کمال ورفاه ، همکاری با بنیاد رفاه و تعاون اسلامی با همکاری شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و شهید دکتر باهنر و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی را باید نام برد . ایشان با نهایت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع واقسام شکنجه ها را تحمل نمود و چون کوهی استوار مقاومت کرد. دراثراین مقاومتها او را به زندان قصر وسپس به اوین فرستادند . او درزندان به ماهیت واقعی منافقین پی برد واز آنها تبری جست . دوران زندان مجموعا چهارسال به درازا کشید وشهید رجایی درسال 1357 با اوج گیری انقلاب اسلامی همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد وبلا فاصله وارد مبارزات سیاسی و فرهنگی گردید و به اتفاق عده ای ازهمکارانش برای بسیج و سازماندهی مبارزات مخفی معلمان مسلمان، تلاش گسترده ای را آغاز کرد و موفق به ایجاد انجمن اسلامی معلمان شد . او در راهپیمایی های عظیم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان کوشید و نقش موثری در فعالیت های تبلیغاتی آنها داشت .
شهید محمد علی رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1358 ، مسئولیت وزارت آموزش وپرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتی کردن کلیه مدارس شد . سپس به عنوان نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی انتخاب گردید و به دنبال تمایل مجلس شورای اسلامی در تاریخ18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی شد . و با رای قاطع به نخست وزیری انتخاب شد . شهید محمد علی رجایی در این مسئولیت خطیر ، علی رغم این که به فاصله بسیار کوتاهی با توطئه عظیم استکبار جهانی در ایجاد جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام روبرو شد وهمچنین کارشکنی های بنی صدر و متحدانش و خرابکاریهای منافقین و ساواکی ها را در پیش رو داشت ، اما توانست به بهترین وجه از عهده انجام وظایف ومسئولیت های سنگین خود برآید.
به دنبال عزل بنی صدر از ریاست جمهوری ، شهید رجایی با رای اکثریت مردم محرومی که شاهد تلاشها ی صادقانه این فرزند صدیق ملت ومقلد با وفای امام ( ره ) بودند به ریاست جمهوری انتخاب شد . دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی که توان تحمل وجود این مایه امید مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند درهشتم شهریور ماه 1360 او را به همراه یار قدیمی اش شهید باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رساندند.
همزمان، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را نیز ادامه داد و پس از اخذ دیپلم درسال 1332 به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را درحوزه علمیه قم طی کرد. وی فقه را در محضر مرحوم آیت الله بروجردی ، فقه واصول را در محضر امام خمینی ( ره ) و تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبایی فرا گرفت.
شهید باهنر سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و حدود سال 1337 موفق به اخذ لیسانس در رشته الهیات و بعد از آن موفق به اخذ فوق لیسانس در رشته علوم تربیتی و سپس دکترای الهیات از دانشگاه تهران شد.
شهید باهنر ضمن تدریس و ایراد خطابه وبرنامه ریزی دینی ، به تالیف کتب درسی اشتغال ورزید وحدود سی کتا ب وجزوه تعلیمات دینی را برای تدریس ( از دوره ابتدایی تا دانشسرا ) تالیف کرد، وی همزمان ، فعالیتهای اجتماعی خود را نیز ادامه داد ودر تاسیس " دفتر نشر و فرهنگ اسلامی " ، " کانون توحید" و" مدرسه رفاه " نقش موثری داشت .
شهید باهنر درسال 1341 ، همکاری خود را با نهضت اسلامی و سیاسی روحانیت به رهبری امام خمینی ( ره ) آغاز کرد و در اسفند ماه 1342 پس ازایراد سخنرانی هایی درمساجد " هدایت " ، " الجواد " و " حسینیه ارشاد" ، به مناسبت سالگرد حادثه " فیضیه " ، دستگیر شد وپس از آن متناوبا " شش بار به زندانهای کوتاه مدت محکوم شد واز سال1350 ممنوع المنبر گردید و بالاجبار در جلساتی که به عنوان کلاس درس برپا می شد ، سخنرانی و به بیان نقطه نظرات اسلامی ، انقلابی خود می پرداخت .
وی در سال 1357 به فرمان امام ( ره) و به همراه چند تن از یاران ، مامور تنظیم اعتصابات شد و در همان سال نیز با فرمان امام ( ره ) به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد .
دیگر مسئولیتهای شهید باهنر پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از:
مسئولیت نهضت سواد آموزی ، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان ، نماینده شورای انقلاب اسلامی در وزارت آموزش وپرورش ، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی.
شهید باهنر که به سرنوشت آموزش کشور وآینده نونهالان انقلاب بی اندازه توجه داشت ومدام در فکر بهبود و پیشرفت آن بود، سرانجام در کابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد . پس از فاجعه شوم بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی ، شهید باهنر به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و به دنبال انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری ، به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی به مجلس معرفی شد که با رای قاطع مجلس به تشکیل کابینه خود پرداخت .
این شهید فرزانه و سراسر اخلاق و تواضع ، که خود را وقف خدمت به مردم ستمدیده کرده بود، سرانجام پس از سالها مبارزه و تلاش ، به همراه یار و یاور دیرینه ا ش " محمد علی رجایی" رئیس جمهوراسلامی ایران ، در هشتم شهریور 1360 در انفجار ساختمان نخست وزیری که به دست منافقین کوردل صورت گرفت ، به مقام منیع شهادت دست یافت .
کلمات کلیدی:
زندگی حضرت امام محمد تقی (ع)
شخصیت بی نظیر، جذاب و پر نفوذ امام جواد (ع) با پاسخگویی وی به سئوالات وشبهات وارده بر دین در محضر بزرگان تشیع و نیز مناظره با افرادی چون" یحیی بن اکثم" و" ابی داود" آن هم با سنی کم و... موجب محبوبیت روز افزون امام جواد (ع) در بین مردم شد . این محبوبیت ، زنگ خطر را برای دستگاه بنی عباس به صدا درآورد .
مامون که بر آن بود تا با زیرکی خاص خود و کمک امّ الفضل و بهره برداری از جایگاه دامادی امام جواد (ع) به مهار وقایع روزگار خود خصوصا علویان بپردازد ، در روز پنج شنبه هفدهم رجب یا شعبان سال 218 از دنیا رفت.
معتصم برادر وی با نگرشی دیگر به معادلات سیاسی و اجتماعی وی روحیه سپاهی گری و نظامی گری به قدرت رسیده بود. وجود حضرت را هرگز تحمل نمی کرد، از اینرو پس از رسیدن به خلافت، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند که در حقیقت این فرا خوانی، آغاز محدودیت و محصور کردن امام به شمار می آید.
بنابر روایات امام رضا (ع) ، امام جواد(ع) قربانی خشم و غضب شد ، خشم و غضبی که ریشه در عجز و ناتوانی دستگاه بنی عباس در مقابل شخصیت و درایت حضرت داشت.
حکیم بن عمران می گوید هنگامی که حضرت به دنیا آمد امام رضا (ع) به یاران خویش فرمود : برای من فرزندی به دنیا آمده که مانند " موسی بن عمران " دریاها را می شکافد و چون "عیسی بن مریم" مادر او مقدس و پاکیزه و پاکدامن است . سپس فرمود: این فرزند من از روی خشم و غضب کشته می شود و اهل آسمانها بر وی می گریند. خداوند بر دشمن ستمگر او غضب می کند و در مدت کوتاهی آنانرا به عذاب دردناک مبتلا می سازد.
معتصم پس از رسیدن به خلافت و گرفتن بیعت، از وضعیت امام جواد (ع) و محل سکونت وی پرسید که در پاسخ به او می گویند در مدینه به سر می برند .
معتصم به "محمد بن عبدالملک زیات" که سمت وزارت وی را در مدینه داشت ابلاغ کرد تا با احترام خاص امام جواد(ع) را با ام الفضل از مدینه به بغداد روانه سازد.
محمد بن عبدالملک نیز نامه معتصم را به علی بن یقطین داد و او را مامور روانه ساختن امام جواد(ع) به بغداد کرد.
عمر مبارک امام در این سال 218ه.ق بیست و سه سال بود و این دومین سفر حضرت به بغداد بود. حضرت که در سفر نخست به دستور مامون به بغداد فرا خوانده شده بوددر واکنش به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد :
ای مولای من ، اکنون که مدینه را ترک می کنی برای شما نگرانم. تکلیف چیست وامام بعد از تو کیست ؟
امام جواد(ع) با لبخندی معنا دار فرمود:" لیس حیث طننت فی هذه السنه "، آنچه را که تو گمان می کنی (برای آن نگرانی ) در این سال واقع نمی شود .
امام در سفر دوم خود و احضار وی از سوی معتصم ، در پاسخ به پرسش اسماعیل بن مهران که عرض کرد: ای مولای من، جانم به قربانت، مدینه را ترک می کنی، تکلیف ما بعد از تو چه خواهد بود ؟
امام فرمود: " الامر من بعدی الی ابنی علی " امر امامت و پیشوای بعد از من برعهده فرزندم علی (ع) است.
تاریخ به نقش چند نفر در به شهادت رساندن امام جواد(ع) اشاره می کند که آنان عبارتند از : معتصم عباسی، جعفر بن مامون برادر معتصم ، ام الفضل فرزند مامون و همسر امام جواد(ع) یحیی بن اکثم و احمد بن داود دو قاضی مشهور دربار.
بی شک نقش تحریک کننده فکری و فرهنگی را افرادی چون یحیی بن اکثم و احمد بن ابی داود که در دوران مامون در مناظرات از حضرت شکست خورده بودند ،مهیا ساخته بودند. نقش جعفر بن مامون در شهادت حضرت نقش تحریک عواطف خواهرش که فرزندی از حضرت نداشت و مورد کم توجهی حضرت قرار می گرفت بود و معتصم را می توان دستور دهنده قتل ، و ام الفضل را مجری آن بر شمرد.
در سال 202ه.ق امام جواد (ع) به زهر معتصم به شهادت رسیدند و هنگام شهادت از سن مبارکشان 25 سال و 3 ماه و 12 روز گذشته بود.
بعد از شهادت امام رضا (ع) مامون، خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. در نتیجه جوادالائمه را به بغداد طلبید. از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد تا مراقبی دائمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد. رنجهای دائمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است .
پس از مدتی که آن حضرت از سوء معاشرت مامون بسیار ناراحت بودند برای حج به مکه تشریف بردند. سپس به مدینه رفتند و در آنجا بودند تا مامون به درک واصل شد و معتصم برادر او خلیفه شد. معتصم حسادت خاصی نسبت به آن حضرت داشت و آن امام معصوم را به همراه ام الفضل به بغداد احضار کرد. آن حضرت با آگاهی از شهادت خویش، قبل از رفتن به بغداد، در حضور شیعیان و اصحاب خود امام هادی(ع) را امام بعد از خود معرفی کردند و ودایع امامت را تسلیم ایشان نمودند.
امام جواد (ع) را همه مسلمانان، عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.
حضرت جواد (ع) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت کرده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحثهای علمی شد و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوار خود گسترش داد و به تعلیم و ارشاد عمومی پرداخت .
حضرت جواد (ع) مانند جده اش فاطمه زهرا(س) زندگانی کوتاه و عمری سراسررنج و مظلومیت داشت. بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند.
امام نهم در آخر ماه ذیقعده سال 220هجری به سرای جاویدان شتافت . مزار مطهر وی در کاظمین است.
توسل به حضرت جواد الائمه (ع) برای دوری از فقر و توسعه روزی و بی نیازی کامل از آنچه در دست مردم است و نیز برای ادای قرض و بدهی و رفع گرفتاری های مادی خصوصیت ویژه ای دارد.
منابع در دفتر سایت موجود میباشد.
کلمات کلیدی: اخبار مراسم ومناسبت ها