سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا ! حقایق را چنانکه هست به ما بنمای . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

شاخصه‏هاى خط امام(ره)
1-محوریت روحانیت و حوزه‏ها؛ حضرت امام خمینى با درک انحرافاتى که از سوى جریانات غیرمؤمن و داراى تفکرات انحرافى و یا التقاطى، نهضت‏هاى اسلامى را به انحراف کشاندند، تأکید زیادى روى‏محوریت روحانیت در حرکت عمومى انقلاب داشتند و به دیگران اندرز مى‏دادند که:«کنار گذاشتن روحانیت، غلتیدن در دام ابرقدرت‏ها را در پى خواهد داشت»
2-طرد لیبرال‏ها و دلبستگان به مکاتب انحرافى شرقى و غربى؛ حضرت امام خمینى همواره خواستار هوشیارى نیروهاى انقلاب در برابر وساوس لیبرال‏ها و نفاق افکنان بودند و معتقد بودند لیبرال‏ها که هیچ هنرى جز منفى‏بافى ندارند، اگر مسلط شوند، اسلام، آزادى و استقلال کشور را در پیش پاى‏آمریکایى‏ها قربانى مى‏کنند.
3-مقاومت در برابر نقشه‏ها و طرح‏هاى آمریکا و هم‏پیمانان آن؛ حضرت امام خمینى هرگونه مدارا با آمریکا را مقدمه انهدام انقلاب اسلامى مى‏دانستند و معتقد بودند باید با ضربات پیاپى به آنان مجال توطئه و تفکر را از آنان سلب کرد. امام آمریکا را در رأس دشمنان اسلام دانسته و دشمنى آن با انقلاب و اسلام را مبنایى و حل نشدنى مى‏دانستند.

4- حمایت از محرومین و مستضعفین؛ حضرت امام خمینى انقلاب را متوجه و متعلق به «اقشار پایین جامعه» مى‏دانستند و معتقد بودند که ثروتمندان و طبقات بالاى جامعه نقشى در آن نداشته‏اند. او محرومین را صاحبان اصلى انقلاب و «ولى نعمت» مسؤولان مى‏دانستند و بارها به آن توصیه مى‏کردند که در هر طرح و برنامه‏اى باید منافع و مصالح این محرومین در نظر گرفته شود.
5- خداباورى و خدامحورى؛ حضرت امام معتقد بودند انقلاب براى اسلام بوده و اگر هدف غیر از پیاده کرن احکام اسلامى بود، مردم جوانان خود را به سمت میدان‏هاى خطر نمى‏فرستادند و بر شهادت آنان صبر نمى‏کردند. امام در عین این‏که معتقد بودند در پیاده کردن احکام نورانى اسلام نباید به هیاهوهاى شرق و غرب اهمیت داد، مصالح اجتماعى را در پیاده کردن احکام اسلام و روند آن مدنظر قرار مى‏دادند و معتقد بودند اگر مصلحت جامعه اقتضا کند، مى‏توان اجراى بعضى از احکام را به بعد موکول کرد.

6-وحدت کلمه؛ حضرت امام وحدت و همدلى را رمز پیروزى انقلاب و ماندگارى آن مى‏دانستند و محور آن را عبور از خواسته‏هاى نفسانى معرفى مى‏کردند. حضرت امام «نفوذى‏ها» را مهم‏ترین خطر در روند تفرقه‏افکنى میان «برادران» دانسته و طیف‏هاى مختلف را از آنان برحذر مى‏داشتند.

7- ولایت مطلقه فقیه؛ مدل حکومتى حضرت امام که او آن را از دل اسلام و اجماع فقهاى شیعه در طول 14 قرن گذشته به دست آورده بود، «ولایت فقیه» بود. ولایت فقیه در واقع تفسیر معنوى و محتوایى «جمهورى اسلامى» بود. ایشان معتقد بودند، ولى فقیه اختیارات وسیعى در اسلام دارد تا به وسیله این اختیارات گره‏هاى کور جامعه را به نفع مردم باز کند و موانع منافع و مصالح مردم را از میان بردارد. حضرت امام معتقد بودند مخالفت با حدود و اختیارات ولى‏فقیه براى آن است که بدون آن نظام دچار ناکارآمدى شده و دشمن را به مقصود خود مى‏رساند.
8- طرد منحرفین؛ حضرت امام معتقد بودند که منحرفین در هرجایگاهى که باشند باید به مردم معرفى‏شده و بدون تأخیر و رودربایستى باید کنار گذاشته شوند. حضرت امام یک بار یکى از نوه‏هاى‏خود را که تحت تأثیر سازمان منافقین قرار گرفته بود از هرگونه دخالت در امور انقلاب برحذر داشت و تا آخر مانع ورود او به عرصه سیاسى گردید. برخورد امام با قائم مقام رهبرى که در چنبره منحرفین گرفتار آمده بود و اعلام این‏که «با هیچ‏کس عقد اخوت نبسته است» و دوستى با دیگران تا زمانى است که آنان در خط اسلام و انقلاب باشند، نمونه‏هایى از این موضوع مى‏باشند. امام مى‏فرمودند نباید با استناد به «سابقه مثبت» و «انقلابى» هرگونه داعیه فزون‏خواهانه و انحرافى را پذیرا شد. امام مى‏فرمودند: «میزان حال فعلى افراد است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/11:: 3:26 عصر     |     () نظر


----------

Java Codes