سیره امام(ره) نشان مىدهد که او روحى ذلت ناپذیر و ستم ستیز داشت و نهیبش صاعقهاى بود که لرزه بر اندام استکبار و نوکران آن مىانداخت. امام(ره) آمریکا را «شیطان بزرگ» و «ام الفساد قرن» نامید. او با افشاى ماهیت درنده خویى آمریکا و غده چرکینى به نام اسرائیل، بمب بیدارى اسلامى را درمنطقه منفجر کرد.
به تعبیر مقام معظم رهبرى، «آنچه زمامداران مختلف، مایه امتیاز آنها مىشد، اغلب آن صفات را ما در امام مجتمع مىدیدیم. او، هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد مىکرد و هم ضربهاى را که به دشمن وارد مىکرد، ضربهاى قاطع بود. همه آن چیزهایى که براى یک انسان لازم است تا بتواند درچنین جایگاه حساس و خطیرى انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضى بکند، در این مرد جمع شده بود.»
آرى، امام یک حقیقت همیشه زنده تاریخ است که به ما چگونه ایستادن را آموخت. خط امام(ره)، خط کش مدرج مهندسى حکومت ولایى است که زوایاى مردمسالارى دینى را در همه عرصهها اندازه مىزند. امام خمینى(ره) در عصر اقبال به مدرنیته، انقلابى را رهبرى نمود که به تعبیر میشل فوکو در برابر مدرنیته بود. انقلابى که به نام خدا سلطنت را از سریر قدرت به حضیض ذلت کشاند و نقطه عزیمت صورتبندى یک هویت سیاسى دین مداردر دنیاى هویتهاى سکولار بود.
امام خمینى(ره) چه در زمان حیات پربرکتشان و چه در وصیتنامه سیاسى- الهىشان به واضحترین شکل ممکن ضمن تنقیح مناط هویت سیاسى انقلاب اسلامى، چشم انداز مردمسالارى دینى را متصل به حکومت آخرین منجى بشریت، صاحب عصر و الزمان ترسیم کردند و تنها راه اصلاح بشریت را تن دادن به حکومت الله مىدانستند.
به تعبیر مقام معظم رهبرى: «امام راحل در دوران نهضت اسلامى و پس از پیروزى انقلاب اسلامى با نوشتار و گفتار خود خطوط اساسى و مرزهاى نظام جمهورى اسلامى ایران را مشخص کردند و مهمترین مسأله، رعایت این مرزها و حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى است.»
اما امروز تنها دو دهه از رحلت جانگداز این رحیل حق مىگذرد و زمان فراغ یار چندان فراخ نیست که پژواک غریو پیامبر گونهاش فراموش و یا دچار کژتابى مىشود. در این روزها که به سالگرد عروج ملکوتى امام بزرگوارمان رسیدیم به موازات تلاش براى بزرگداشت مقام و منزلت ایشان، باید خطوط و اصول آن بزرگوار به عنوان شاخصها و مناطهاى هویت انقلاب اسلامى مورد بازخوانى قرارگیرد.
خط امامى بودن تابلویى براى پایبندى به مبانى انقلاب اسلامى است. خط امامى یعنى کسى که عارف به معرفت اصول نظام اسلامى است. خط امامى یعنى جریانى که از زلال اندیشههاى ناب بنیانگذار انقلاب سرچشمه مىگیرد.
نظریه ولایت فقیه، درون پروژه احیاگرایى معناى دیگرى مىیابد. امام با توجه به تجارب سیاسى و عملىخود، به این درک رسیدند که تنها با همطراز نمودن اختیارات فقیه با پیامبر و ائمه معصومین (ع) است که فقه مىتواند همچنان به عنوان برنامهاى احیاگرایانه مورد توجه قرار گیرد: «روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد نمىتواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست» (امام خمینى، صحیفه نور، ص100(
تنها با کسب اختیارات مطلق توسط فقیه است که «دین حداکثرى» مىتواند به حیات خود ادامه دهد. با شکست فقه و محقق نشدن شریعت، دین به حاشیه رانده خواهد شد. احیاى دین به احیاى شریعتِ آن وابسته است. بنابراین در دیدگاه امام هر نوع جریانى که به تضعیف قدرت فقه و فقیه بینجامد، نمىتواند جریانى احیاگرایانه قلمداد شود.
در مجموع مىتوان گفت که پروژه ولایت مطلقه فقیه، با تجربه زیست سیاسى امام نسبت مستقیم دارد و از دل مشکلات موجود بر سر راه احیاى دین خلق شده است. لذا درک احیاگرانه از آن، ما را از تقلیلگرایىسیاسى باز مىدارد.
مقام معظم رهبرى همواره در سخنان خود در مورد اندیشه و راه امام(ره) چند نکته اساسى را مد نظر قرار دادهاند:
سعادت کشور تنها در ادامه راه امام(ره) است. رهبر معظم انقلاب حتى با صراحت مىفرمایند: «این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینى و مملوس عرض مىکنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرتهاى استکبارى شکل گرفته بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند هیچ راهى ندارد جز اینکه به خط امام و راه امام متمسک شود، هم تفکرات او را در مجراى زندگى و عمل و فکر قرار دهد و هم شیوه او را.» (10/3/84)
معناى احیاى نام امام(ره) دنبال نمودن خط امام است و اگر بخواهیم کشور را آباد و آزاد کنیم باید این خط را دنبال نماییم. (10/3/84) و تنها با پیمودن راه امام، مسایلى چون فقر، عقب افتادگى، اجراى عدالت، عزت بخشیدن به ملتهاى مسلمان، حاکم نمودن اخلاق و تقوا در رفتار فردى و حکومتى را مىتوان حل نمود و البته همه این موارد جزء اهداف امام(ره) بوده پس خط امام یعنى دنبال نمودن اهداف امام خمینى(ره). (14/3/84)
مقام معظم رهبرى، خودى و غیر خودى را در سنجش با شخصیت، اندیشه و وصیتنامه امام(ره) قرار داده و مىفرمایند: «آن کسى که امام و راه امام و وصیتنامه امام را قبول دارد، او خودى است.» (14/3/85) ایشان همچنین افرادى را که استقلال ایران، عزت و پیشرفت علمى کشور و مخالفت با سلطهطلبى آمریکا را دنبال مىکنند و به آن پایبند هستند را خودى مىدانند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در جمع اعضاى ستاد ارتحال امام(ره) با صراحت و جدیت بیشترى موضوع حساسیت نسبت به مرزهاى سیاسى و اعتقادى نظام را مطرح کردند و با اشاره به اینکه نوشتار و گفتار حضرت امام(ره) خطوط اساسى و مرزهاى نظام را مشخص مىکند، مهمترین مسأله را حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى اعلام کردند. ایشان تصریح نمودند که «امام بزرگوار در مراحل مختلف انقلاب اسلامى همواره تلاش کردند با حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى مانع از کجروى و گمراهى و نفوذ عناصر بیگانه شوند که این روش درس بزرگى براى ماست.» (13/3/87)
بنابراین مقام معظم رهبرى بار دیگر توصیه مکرر خود را در مورد حفظ مرزها با غیر خودىها به فعالان سیاسىجناحها و گروههاى سیاسى یاد آور شدند و فرمودند: «مرزهاى سیاسى و اعتقادى همانند مرزهاى جغرافیایى است که اگر کمرنگ شوند و یا حساسیتها در قبال آنها کم شود، ممکن است برخىخودىها بدون آنکه متوجه باشند وارد حریم بیگانگان و یا برخى بیگانگان و غیر خودىها وارد حریم انقلاب اسلامى شوند. متاسفانه این اتفاق در کشور ما افتاد و بر اثر غفلتها، در برخى مواقع، اهتمام جدى براى حفاظت از مرزهاى فکرى، عقیدتى و سیاسى نشد و در نتیجه کسانى که از خانواده انقلاب و عاشق امام بودند. به تدریج و بدون آنکه متوجه شوند از مرزها عبور کردند و بر اثر تنفس در فضاى خارج از این مرزها دچار دگرگونى و تغییر شدند البته از آن طرف هم کسانى ناروا و بدون هیچ مشکلى داخل مرزها شدند.» (3/3/87)
یکى از مباحث اساسى مطرح شده توسط مقام معظم رهبرى طى مقطع زمانى مورد اشاره (83-87) تبیین نقش و چگونگى مواجه امام خمینى(ره) با نظام جهانى است مهمترین محورهاى دیدگاه مقام معظم رهبرىدر این زمینه عبارتاست از:
مکتب سیاسى حضرت امام(ره) بعد جهانى و بینالمللى دارد و عناصر و ویژگىهاى آن سخن جدیدى براى جهانیان بوده و راههاى تازهاى را پیشروى آنها قرار مىدهد. بنابراین گفتمان حضرت امام(ره) مردم جهان را به رویگردانى از گفتمانهاى شرق و غرب و روى آوردن به اندیشه اسلامى دعوت مىکند. (14/3/83)
امام(ره) با ترسیم نظام سیاسى اسلام بازیگران جهانى را در چارچوب روشها و اهداف خود به بازىگرفت ؛ نه اینکه خود در میدان آنها بازى کند. بنابراین دشمن را غافلگیر کرد و ساز و کار استکبارى دنیا را فرو ریخت. (10/3/84)
بیدارى مسلمانان جهان، بازیابى هویت اسلامى آنها و نیز معرفى هویت جمهورى اسلامى در عرصه بینالملل از نتایج اساسى اقدامات حضرت امام(ره) در عرصه جهانى است (14/3/85 و 86)
امام(ره) شناخت دقیقى از ابرقدرتها داشت این شناخت به ما مىآموزد که با ابرقدرتها به هیچ وجه نمىتوان مصالحه نمود چرا که طبیعت سلطهطلبى دارند. (14/3/86)
همانگونه که گذشت تأکید بر مکتب سیاسى امام و ویژگىهاى آن و نیز خط امام(ره) و شاخصههاى آن به نوعى در هر دو مقطع زمانى مورد بحث وجود داشته است. اما در مقطع زمانى اول (76-83) بنا بر مسایل سیاسى موجود یعنى وجود جریانات اصلاحطلب و منتقد نظام در قدرت، مقام معظم رهبرى بیشتر به عناصر اسلام و مردم در مکتب سیاسى امام اشاره نموده و سخنان خود را پیرامون نهادینه سازىموضوع پیوند عمیق امام و نظام سیاسى ایشان با اسلام و مردم بیان نمودند.
به دیگرسخن شاید مقام معظم رهبرى ظرفیت سیاسى آن زمان را براى بیان زوایاى عمیقترى از اندیشه و راه امام(ره) مناسب نمىدیدند.
اما در مقطع زمانى (83-87) رهبر معظم انقلاب با توجه به اینکه جریانات اصول گرا قدرت را در دست گرفته ومردم و دولت به شعارهاى اولیه انقلاب برگشتند، زوایاى عمیقترى از اندیشه و راه امام(ره) را نمایان ساختند. تأکید بر سیاست معنوى و اخلاقى، تبیین ریشه داشتن ولایت فقیه در متن دین و ارزشها، توصیف امام به مثابه پیغمبر و شجره طیبه، تأکید بر راه امام به عنوان تنها نسخه پیشرفت و توسعه کشور، انتقاد از کمرنگ شدن مرزهاى عقیدتى- سیاسى و نگاه و مواجه بینالمللى حضرت امام(ره) زوایاى عمیق و در عین حال جدیدى است که رهبر معظم انقلاب با توجه به تغییر فضاى سیاسىکشور بیان فرمودند.
بنابراین این مسأله که بیانات مقام معظم رهبرى در دهه سوم انقلاب در مورد شخصیت و اندیشه امام خمینى(ره) با توجه به تحولات سیاسى کشور از سمت یک دیدگاه رسمى و تأکید بر مفاهیم ساختارى و اساسى به سوى یک نگاه عمیق و تأکید بر مفاهیم معنایى و در عین حال ریشهاى در جریان بوده است، ثابت مىشود.
کلمات کلیدی: