اول مقاومت مردم؛ همگان به یاد دارند که مردم خرمشهر 24 روز ارتش عظیم عراق را در پشت دروازههاى شهر نگهداشتند و این کارى بزرگ بود، در حالىکه در تهاجم عراق به کویت، تانکهاى عراقى حدود دو ساعت از رُمیله تا کاخامیر کویت رفتندآن روزها ارتش جمهورى اسلامى ایران آمادگى رزمى نداشت ارتش تصفیه شده بود و امرا و کارشناسان خارجى آنرفته بودند در آن زمان انسجامى در ارتش وجود نداشت و انتظار نمىرفت که بتواند کار مهمى انجام دهد و بعث عراقبا توجه به همین نکته، زمان تجاوز را انتخاب کرده بود همان مقدار مقاومت در مرزها براى ایجاد تأخیر در حرکتدشمن مؤثر افتاد سپس نیروى هوایى ارتش در آن مقطع زمانى بسیار خوب عمل کرد و به راستى ضربه نخست را ایننیرو وارد ساخت و گاهى براى جلوگیرى از پیشروى دشمن نقش نیروى زمینى را به عهده مىگرفت نیروى هوایى باروزانه بیش از 150 پرواز به داخل عراق، ضربههاى کارى اقتصادى و فنى در پشت جبهه به دشمن وارد ساخت وانهدامى وسیع را ایجاد کرد صنعت نفت عراق به کلى از کار افتاد و در جبههها از پیشروى نیروهاى عراقى جلوگیرىشدنیروهاى داوطلب مردمى، کمک مؤثرى نمودند و سپس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به میدان آمد آن زمان سپاهپاسداران نیروى نظامى نبود و بیشتر به صورت نیروى انتظامى و امنیتى، در داخل کشور عمل مىکرد با حضورنیروهاى بسیج و مردم در این مقطع زمانى و با متوقف ساختن حرکت دشمن و تثبیت جبههها و خطوط دفاعى،نیروهاى ایران در پشت جبهه خود را براى تهاجم بعدى آماده مىساختندپس از پشت سر گذاشتن این مرحله از جنگ، تهاجم نیروهاى اسلام آغاز شد حضرت امام(ره) با صدور فرمان شکستنحصر آبادان، کار را وسعت دادند و عملیات دارخُوین، ثامنالائمه، فتحالمبین، بستان و بیتالمقدس به دنبال هم وبدون اینکه مهلتى براى تجدید قوا به دشمن داده شود، عراق را وادار به فرار از ایران کرد و فتح خرمشهر، اوجپیروزیهاى جمهورى اسلامى ایران بودعراق به پشت خطوط و استحکامات خود پناه برد و با ایجاد دریاچههاى وسیع و میدانهاى وسیع مین و سیمهاىخاردار چند درجهاى، در موضع تدافعى قرار گرفت و نیروهاى ایران حالت تهاجمى خود را حفظ کردند؛ چرا کهعراقىها هنوز در بخش وسیعى از خاک ایران حضور داشتند سپس سلسله عملیات والفجرها، کربلاها، فتح و نصرهاصورت گرفت و معمولاً در طول چند سال آخر جنگ، رزمندگان اسلام پیروز بودنددر این دوره نفاق و خباثت دشمنان بیشتر ظاهر شد صهیونیستها، آمریکایىها، انگلیسىها، فرانسوىها، روسها وارتجاع عرب دم از صلح مىزدند و در همان حال به عراق کمک مىکردند در مرحلهاى که نیروهاى ایران، عراقىها رادر پشت استحکاماتشان تحت فشار قرار داده بودند، آنها همه نوع مساعدت به عراق کردند و هر رذالتى که میسر بودعلیه ایران به کار مىبردند، که نیازى به تکرار و یادآورى آن نیست و مىدانیم که با چشمپوشى مراکز بینالمللى،بسیارى از مقررات بینالمللى نقض شدو جنایات جنگى هولناکى توسط دشمنان اسلام به وقوع پیوست که زدنهواپیماهاى مسافربرى و نقاط مسکونى و استفاده وسیع از اسلحه شیمیایى، نمونههایى از آنهاستپس از فتح عظیم نیروهاى اسلام در حلبچه و حضور ما در اعماق خاک دشمن در شمال عراق، سه عامل جدید واردصحنه مىشود:
اجازه قتل عام مردم عراق
سیاست سرزمین سوخته
حضور نیروهاى بیگانه در خلیج فارس و دریاى عمان
معلوم شد که عراقیها بنا دارند ولو با انهدام ملت خود و قتل عام مردم عراق، ایران را به رحم آورند تا کمتر وارد خاکعراق شود و جنایت بعثىها در حلبچه نمونه روشن آن است چون مىدانستند ایران اسلامى ادامه نبرد را به خاطرنجات مردم عراق مىخواهد، با این ترفند راه ما را به سوى هدف مىبستند دیدید که عراقىها با حلبچه چه کردندنیروهاى اسلام در آن هنگام در منطقه حضور داشتند و در عملیات نفوذى خود تا موصل پیش رفته بودند و شاهد اینقساوتها بودند سیاست سرزمین سوخته به صورت مانعى در برابر نیروهاى ایران قرار گرفت ادامه جنگ به خاطرنجات مردم عراق بود و ایران خواستار بروز چنین فجایعى براى آنها نبود این وضع آشکار ساخت که چنانچه نیروهاىایران تا بغداد نیز پیش بروند، همین وضع برپا خواهد شد و مردمى نمىمانند که بتوان نجاتشان دادبه موازات سیاست مذکور، لشکرکشى نیروهاى استکبارى به خلیج فارس و دریاى عمان صورت گرفت و این نیروها بهطور رسمى با ایران وارد جنگ شدند و سکوهاى نفتى ما را منفجر کردند هدف اصلى ما همواره صلح پایدار بودهاست و در این مرحله، براى تحقق صلح، راه قطعنامه 598 انتخاب شد خوشبختانه در همان روزها روشن شد که اینانتخاب، از سرضعف نبود، زیرا به محض سرپیچى عراق از برقرارى آتشبس و پیشروى در داخل خاک ایران، باصدور فرمان بسیج، گروههاى عظیم مردم روانه جبههها شدند هجوم نیروهاى مردمى براى شرکت در جبههها چنانبود که ما در یک ماه آخر جنگ، شاهد بیشترین نیرو و امکانات در طول سالهاى دفاع خود بودیم لیکن به دلیل تصمیمصحیح امام1 و برنامهریزى به عمل آمده براى ادامه نیافتن جنگ، به نیروها اجازه حمله داده نشد و نیروهاى ما به واقعبا فرو خوردن خشم خود، از جبههها بازگشتند فشار زیادى از سوى قرارگاهها براى کسب اجازه انجام عملیات و از بینبردن پیروزىهایى که عراقىها به دست آورده بودند وجود داشت، ولى امام موافق نبودند و اجازه نمىدادند و تنها درحد دفاع اجازه داده شدسپس مرحله مذاکرات براى اجراى قطعنامه 598 آغاز شد همگان مىدانند که ما در هنگامى که در حال پیشروى درخاک عراق بودیم، این قطعنامه را رد نکردیم، زیرا در واقع آن را قبول داشتیم و به موقع خود پذیرش آن را اعلام کردیممنافع و مصالح ما و حق و عدل را نسبتاً در این قطعنامه گنجانده بودند؛ زیرا در هنگام پیشروى ما و انهدام بعثىهاتنظیم شده بودوقت زیادى از دو کشور در این مرحله تلف شد و حقایقى روشن گردید
کلمات کلیدی: