خیزش های خاورمیانه واشتراکات آن با انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از فرماندهان نظامی کشورمان با اشاره به تحولات اخیر منطقه، سرمنشا این رویدادها را ملت ایران دانستند و در این باره به شواهدی چند اشاره کردند که قابل تامل و بررسی دقیقیتر و تحلیل عمیقتر است.
ایشان در این دیدار ضمن اینکه حرکت کنونی منطقه را نتیجه انباشت تدریجی انگیزهها، فکرها و تصمیمها دانستند که اکنون بروز کرده است، مواردی چند از الگوگیری این ملتها از ایران اسلامی را برشمردند که از آن جمله میتوان به ثبات قدم ملت و شکستهشدن ابهت استکبار، عزت و سربلندی سیاسی، پیشرفتها و نوآوریها، ناکارایی تحریمها، ضعف دشمنان در مقابل پیشروی هر روزه انقلاب اسلامی اشاره کرد.
سکاندار نظام این مولفه ها را از جمله دلایلی دانستند که ملتهای منطقه با درک و لمس عینی این مولفهها، الگوی مسیری برای خود ساختهاند که اکنون قریب به چند ماه است که اخبار آن در صدر اخبار رسانههای غرب و شرق عالم قرار گرفته است و با تمام تلاشی که ابرقدرت رسانهای صهیونیسم برای دورساختن افکار جهانیان از این نهضت عظیم و کشاندن آنان به سوی صحنههای دیگرصورت داده و میدهد هنوز در این امر موفق نبوده است، حتی زلزله بیسابقه ژاپن نیز نهایتا یکی دو روز توانست تا حدودی نگاهها را از خاورمیانه متوجه خاور دور کند و این چرخش نگاه خیلی سریع به جای خود بازگشت.
برای تبیین بیشتر وجوه اشتراکی میان انقلاب اسلامی مردم ایران با تحولات منطقه در ذیل به 5 فاکتور که از انقلاب و ملت ایران به ملتهای منطقه تسری پیدا کرده، اشاره میشود.
1- خودباوری
اگر بخواهیم مهمترین دستاورد تحولات منطقه برای ملل مسلمان این کشورها را بر شماریم، بایستی »خودباوری» را عنوان کنیم. ملت ایران وقتی نتیجه اعتراضات، نهضتها و قیامهای چند صدساله خود علیه حکام جور را دید که خود را باور کرد و «ما میتوانیم» را تفسیر کرد. هر چند قیامهای متعددی توسط ملت ایران در دورههای مختلف رخ داده بود اما هنگامی که با رهبری امام، اجماع ملت به این باور رسید که میتواند سرنوشت خود را بدست گیرد، آنگاه بزرگترین انقلاب مردمی قرن را تحقق بخشید. اکنون نیز ملتهای منطقه پس از کش و قوسهای فراوان و امید واهی بستن به ناسیونالیسمتها و غربگرایان به این نتیجه رسیده است که اگر خواهان تحول است باید خود قیام کند و نباید منتظر دیگران باشد و تنها در این صورت است که به نتیجه خواهد رسید کما اینکه در دو کشور مصر و تونس نتیجه این خودباوری با سرنگونی دو دیکتاتورمشهور کام مردم را شیرین کرد و همین اتفاق سایر ملتها را به تاثیرگذاری قیام خود امیدوار ساخت.
2- گسترش تدریجی اهداف قیامها
در روزهایی که جرقههای انقلاب اسلامی روشن شد کمتر کسی سرنگونی رژیم پهلوی را شعار میداد نهایتا خواستار تمکین حکومت به قانون اساسی بودند اما با سرکوب مردم و پیشرفت نهضت و البته هدایت بنیانگذار کبیر انقلاب، پیکان حرکت قیام، اصل رژیم را هدف گرفت. در تحولات منطقه نیز ابتدا از اهداف کوچک آغاز شد. مردم تونس در اعتراض به عدم رسیدگی به جوانی که اقدام به خودکشی کرد مقابل مجلس این کشورتجمع کردند و اعتراضها در آغاز راه هیچگاه متوجه راس نبود، در مصر مردم در ابتدای امر خواهان عدم موروثی بودن حکومت و کسب آزادی سیاسی بیشتربودند، در یمن و بحرین و اردن نیز ملتها در ابتدا خواستار حکومتهایی مشروطه به جای حاکمیت خودکامه بودند و در روزهای اولیه هیچگاه شعارها راس هرم حکومت را نشانه نگرفته بود اما وقتی دیدند که این اهداف کوچک خواستههای آنان را برآورده نمیکند و مشکل اصلی ساختار این رژیمهاست، شعارهای خود را متوجه علی عبدالله صالح، آلخلیفه وعبدالله دوم کردند.
کلمات کلیدی: