سالگرد شهادت آیةاللَّه مصطفى خمینى
روز اول آبان ماه مصادف با سالگرد شهادت آیةاللَّه حاج مصطفى خمینى عالم مبارز و اندیشمند توانا به دست عواملرژیم منحوس پهلوى است
بدون شک سرمایهگذارىهاى مادى و معنوى در خصوص تجلیل و تکریم از شخصیتها، آنگاه بجا و در مسیر حقیقىاست که براى تعظیم ارزشهاى واقعى به کار گرفته شوند و تعظیم شعائر الهى که نمودار ارزشهاى انسانىاند، خود بهعنوان عامل رشد قلوب، یک ارزش است:
»ومن یعظّم شعائراللَّه فانّها من تقوى القلوب»، از این روى تجلیل از افراد وقتى تعظیم شعائر الهى است که از»شخصیت» آنها باشد ونه از «شخص» آنان؛ زیرا انسان زمانى داراى شخصیت انسانى است که مظهر عینى و عملىارزشهاى انسانى باشد و در این راستا هر چه کاملتر باشد از ارزشهاى انسانى برخوردارتر است و لذا نبى اکرم اسلام(ص) وعلى(ع) و سایر بزرگان دین نه تنها انسانهاى کاملند که اسوههاى کمالند و انسانهاى کمالجو، براى نیل به کمال باید خودرا بر آنان تطبیق دهند و درست از همین دیدگاه است که با مرورى اجمالى بر سرگذشت بزرگمرد مورد نظر این مقال(حاج آقا مصطفى خمینى) بررسى شخصیت او را آغاز مىکنیم
مرورى اجمالى بر سرگذشت شهید
حاج آقا مصطفى پسر ارشد امام خمینى، رهبر کبیرانقلاب اسلامى0 در دوازدهم ماه رجب 1349 قمرى برابر با 1309هجرى شمسى در شهرستان قم دیده به جهان گشود او در سن 21 سالگى، در حوزه درس خارج فقه مرحومآیةاللَّهالعظمى بروجردى -طاب ثراه- به کسب فیض مشغول شد، خارج اصول را نزد پدر تلمّذ نمود و در سن 27سالگى به درجه اجتهاد نایل گردید و دروس علم رجال و فلسفه و تفسیر را در سطح عالى طىّ نمود با تبعید حضرتامام(ره) در 13 آبان 43 به ترکیه، وى نیز دستگیر و در »قزل قلعه« زندانى شد، ولى پس از دو ماه آزاد و سپس به ترکیه وپس از آن به همراه پدر بزرگوارش به عراق تبعید گردید و در همین تبعیدگاه در اول آبان ماه 1356 به شهادت رسیدنکته شنیدنى در این باره که نشانگر فضایل خاندان امام خمینى است آنکه:
حاج آقا مصطفى با جد بزرگوارش سیدمصطفى موسوى در چند جهت در مرگ و زندگى با هم شباهت داشتهاند:
1- نام هر دو مصطفى بودهاست، 2 - هر دو از رجال علم و تقوا بودهاند، 3 - تاریخ شهادت هر دو در ماه ذیحجةالحرامبودهاست، 4 - هر دو در سن 47 سالگى به شهادت رسیدهاند، 5 - هر دو با شیوه مزورانه به شهادت مىرسند، 6 -مدفن هر دو نجفاشرف است گویى تاریخ تکرار مىگردد این مرور اجمالى زمینهاى است براى ارزیابى شخصیت شهید بزرگوار و لذا به گوشههایى از ابعاد شخصیت آن شهیدمىپردازیم:
1- ابعاد علمى شهید
شهید حاج آقا مصطفى از همان اول، حالت تعبد نسبت به مطالب علمى نداشت و مطلبى را سربسته نمىپذیرفت؛بلکه مانند خود امام در مقام تجزیه و تحلیل بر مىآمد و مىتوان گفت که از همان اوایل، روح اجتهاد داشت و همینهم باعث ترقّى او شد ایشان تنها به فقه و اصول بسنده نمىکرد؛ بلکه در فنون مختلف مطالعه داشت وکار مىکرد، درادبیات خیلى وارد بود به هر کلمهاى که برخورد مىکرد، در آن دقت مىنمود و ریشه آن را در لغت مىیافت اگر درخلال بحث به یک جمله مبهمى برمىخورد، فوراً کتاب را مىآورد و ابهام آن را برطرف مىساخت در علوم و فنون گوناگون از قبیل:
فقه، اصول، فلسفه، رجال، ادبیات، نحو و صرف و معانى متبحّر شده بود در درس خارج فقه امام(ره)، در نجف اشرف، شرکت مىکرد و از چهرههاى مبرّز درس به شمار مىرفت و حضرت امامهم به اشکالهاى ایشان کاملاً توجه داشتند او در هر جلسهاى شرکت مىکرد، از مسائل علمى سخن مىگفت و مجلسرا به یک مجلس علمى مبدّل مىساخت
2- حافظه و نبوغ فوقالعاده
شهید بزرگوار از حافظه قوى و فوقالعادهاى برخوردار بود و اگر به مطالبى برمىخورد فراموشش نمىکرد او استعدادو نبوغ قوى و فوقالعادهاى داشت و به طورىکه برخى مىگویند:
اگر کسى حافظه قوى داشته باشد، استعدادش کماست در مورد ایشان مصداق نداشت
3- علاقه به طالبان علم
شهید حاج آقا مصطفى به طلاب علاقه شدید داشت؛ مخصوصاً آنهایى که کوشش بیشترى به درس و بحث داشتند وحتى گاهى براى تشویق آنها مسألهاى را مطرح مىکرد و براى هرکس که بتواند آن را حل کند، جایزهاى نیز تعیینمىنمود و نظرشان این بود که به طلاب ممتاز و با استعداد باید اضافه بر «شهریه»، هر ماهه هدیه و جایزهاى بدهند کهبیشتر تشویق شوند و ترقى نمایند
4- شهامت
در دورانى که بعثیها به حوزه علمیه و علماى نجف فشار زیاد آوردند و به مرحوم آیةاللَّه حکیم -رضواناللَّه علیه- اهانتکردند و آن مرحوم را خانهنشین نمودند، روزى از بغداد، یکى از مأموران احمد حسن البکر آمد و شهید حاج آقامصطفى را به بغداد برد و در آنجا ایشان را تهدید کردند که با آقاى حکیم تماس نگیرد! ایشان برگشتند، رفت و آمدشانبه منزل آن مرحوم بیشتر شد و بدون هیچ خوف و وحشتى، همواره به آنجا مىرفت و آنها را دلدارى مىداد، درصورتى که دیگران جرأت نمىکردند منزل آیةاللَّه حکیم بروند
کلمات کلیدی: