دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)
*شناخت انقلاب
انقلاب اسلامی ایران، به رغم همانندی دره پارهای از مواضع با دیگر پدیدههای سیاسی جهان معاصر، شناختی درخور اهداف و فلسفه وجودی خویش را میطلبد. به سخنی دیگر، آگاهی از نقش انقلاب در سرنگونی رژیمی خودکامه و جایگزینی نظامی عادلانه، که مفهومی به جز یک دگرگونی اجتماعی به همراه ندارد، ما را از شناخت انقلاب اسلامی بینیاز نمیسازد. چنان که در نگاه تطبیقی به دست میآید، انقلاب ایران به لحاظ بسترسازی یک حاکمیت ملی و خودجوش و متمایل به آزادی و استقلال، همانند هر انقلاب سیاسی ـ اجتماعی است. همان گونه که یک پژوهشگر با بهره مندی از ابزارهای ذهنی و عینی، انقلابهای معاصر را بررسی میکند، به تجزیه و تحلیل انقلاب اسلامی میپردازد. از این منظر عام که به انقلاب ایران مینگریم، بی گمان دستاوردهایی مشابه انقلابهای دیگری دارد، همچنان که بیش و کم همان هزینههایی را داشته که هر انقلاب ناگزیر از قبول آن است. اما به دلیل ارتباطی که انقلاب اسلامی با مکتب الهی و توحیدی اسلام دارد و خواه ناخواه آن را پدیدهای در امتداد نهضتهای ستم ستیزانه پیامبران ابراهیمی جای میدهد، میباید نگاهی خاص را به کار گرفت. در جمعبندی دو منظر یا دو تحلیل است که میتوان به ژرفای انقلاب اسلامی، و چند و چونی شکلگیری دستاوردهای آن پیبرد و آن را نسبت به دیگر پدیدههای سیاسی - اجتماعی عصر حاضر، پدیدهای متمایز تلقی نمود.
«توجه داشته باشید که نهضتهای سابق، نهضتهایی بود که یا سیاسی بود یا نیمه اسلامی، نهضت امروز تمام اسلامی است، نهضت امروز برای خدا است. همه فریاد میزنند اسلام، همه فریاد میزنند جمهوری اسلامی».
اسلام خواهی ملت ایران، بی تردید رنگ خاصی به انقلاب زده و آن را در هدفها و ابزارها، برتر از حرکتهای سیاسی و ملی گرایانه مینمود. رهبر فقید انقلاب، پیشینهِ مبارزاتی ملتی را یادآور میشود که در هیچ کدام از نهضتهای خود، تا به این مرحله از رشد فکری دست نیافته بود که اسلام را محور مبارزه و انقلاب تلقی کند. البته نباید نقش رهبری را در هر نهضت فراموش کرد. در انقلاب اسلامی، ملت ایران از یک رهبری اسلام خواهانه برخوردار گشت که آزادی و استقلال او را در یک جمهوری متکی به ایمان مذهبی سراغ میگرفت. امام خمینی، افزون بر بیان تمایز انقلاب ایران از دیگر انقلابها در هدفها و جهتگیریهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، تفاوت نظرگیر انقلاب اسلامی را در هزینههای انسانی به دست میدهد و آن را انقلاب سفید میخواند.
« و بحمدالله (انقلاب) ایران از همه انقلاب(ها) بهتر بود. این انقلاب سفید بود نه آن انقلاب (شاه...) در سایر ممالک، در شوروی، در فرانسه، ... انقلاب خونینی بوده که میلیونها نفر آدم کشته شده است و خرابیها وارد شده است ... مرحوم <سپهبد ولیا...> قرنی میگفت که مقاومت دولت <شاه> در مقابل مردم سه ساعت و نیم بود».(2)
امام خمینی در نگاه عارفانه خویش، خداوند را بسترساز انقلاب ایران خوانده و خود را بیش از یک شهروند ایرانی نمی نگرد که هم صدا با ملت ستمدیده، فریاد آزادی خواهی سر داده است. بدین سان،اراده الهی و تأثیرگذاری امدادهای غیبی بر روند پیروزی انقلاب اسلامی را، می باید وجه تمایز اساسی آن از دیگر پدیده های سیاسی تاریخ دانست.
من نمی توانم تصور کنم که بشر بتواند یک ملت سی و چند میلیونی را در مدت کوتاهی این طور هم زبان بکند، هم قلب بکند .. این جز ارادهِ الهی نمیشود باشد و من هم از اول این معنا را چون احساس کرده بودم به این نهضت، نهضتی که ملت به خواست خدا وحدت پیدا کرده است <امیدوار شدم.>(3)
رهبر فقید انقلاب، در جای دیگر هنگام شنیدن شعر ستایش آمیزی درباره خود، فروتنانه بر جایگاه ملت در چیرگی بر ستم شاهی تأکید نمود و تحول روحی آنان را عامل اصلی پیروزی نهضت برشمرد.
«باید عرض بکنم که من کوچکتر از اینم که این طور مطالب گفته بشود. این زاغه نشین ها بودند که در خیابان ها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند ... آن چیزی که برای من خیلی امیدوارکننده است، این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلامیت است که در ملت ایران شکوفا شد.» (4)
چرخش شعارهای مردم ایران به سمتِ آ زادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی ، شعور سیاسی و فکریِ آنان را نشان داد. از آن پس، جمهوری خواهی و آزادی خواهی ، به مطالباتِ شهروندان معترض ایرانی شکل بخشید وآنان را پذیرای نظام سیاسی نوینی کرد که اسلامیت و جمهوریت در آن پیوند خورده اند . التزام به لوازم جمهوریت ، رهبری فقید انقلاب را برآن داشت تا به رغم تظاهراتِ جانب دارانه از جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونیِ استبداد پهلوی ، امکان ِ انتخاب وجود داشته باشد . «در آستانهِ رفراندوم لازم است تذکر دهم که این رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین می کند . این رفراندوم یا شما را به آزادی و استقلال می کشد و یا مثل سابق به اختناق و وابستگی .» (5)
در یک نظام سیاسیِ جمهوری خواهانه ، نمیتوان بدون رفراندومِ آزاد، از مردم وآرمان های آنان سخن گفت :از این دیدگاه بود که امام خمینی ، در سخنرانی بهشت زهرا (س)، مقبولیت ِ نظام پهلوی وهر نظامِ بیگانه با مردم سالاری را به چالش کشانید . رهبری در دعوت برای رفراندومِ جمهوری اسلامی، ضرورت وامکانِ آزادی ملت ایران در تعیین سرنوشت و حاکمیت سیاسی خود را یادآور شد . بدین گونه شکی در تکریم و تحقق شعارها ی بنیادی انقلاب و ملت -آزادی و استقلال برجای نماند . «من توصیه میکنم به همه ملت که در این رفراندوم ، که سرنوشت ملت ما و کشور ما و مذهب ما را تعیین می کند ، شرکت کنید .»(6)
آزادی در رفراندوم و را‡ی «آری» یا «نه» دادن ، در بامداد انقلاب اسلامی ، مورد نظر و تأکید رهبری آن بود . در حقیقت ، 12فروردین 58، نمایشی از یکی از دستاوردهای انقلاب ایران-آزادی بود که استقلال کشور رادر برابر هجوم وتهدید بیگانگان تداوم بخشید. «آزادید. لکن با آزادی سرنوشت خودتان را تعیین کنید.»(7) «اگر <شما مخالفان انقلاب> همراهی <باملت> نکنید، معلوم می شود صلاح ملت رانمیخواهید،معلوم می شود میخواهید تفرقه بیندازید و اجانب را بر ما مسلط کنید.» (8)
*استقلال
تاریخ ملت های استقلال یافته،ازاین واقعیت،حکایت دارد که پیوند تنگاتنگی بین استقلال و آزادی وجود دارد. ملتی که به حقوق وآزادیهای خود دست یافته ، بیتردید میتواند استقلال همه جانبه ی کشور ونظام سیاسی خودرا پاس دارد. زیرا رویکردبه مشارکت درعرصه های علمی وعملی ، و دفاع از دستاوردهای ملی ، سبب می شود تا هیچ قدرت مهاجمی به نفوذ و باج گیری طمع نبندد ونیز گستاخی رویارویی نداشته باشد. کارنامه ی سفارت خانه ها و همچنین تهاجم های نظامی ، به دست میدهد که بیگانگان به سراغ دولت ها ورژیمهایی میرفتند وهجوم میبردندکه پشتوانهی مردمی شان را ازکف داده بودند. امام خمینی، از استقلال به عنوان عاملی یاد میکند که به حیات وتاریخ یک ملت، ارزش میبخشد واو راسربلند می سازد. «ما برای حیات زیر سلطهِ غیر، ارزش قائل نیستیم. ما ارزش حیات را به آزادی واستقلال می دانیم ...ما با تمام قدرت هایی که بخواهند تجاوز کنند به مملکت ما ، مبارزه خواهیم کرد...امروز ارادهِ ملت است ، وملت با ارادهِ قوی خود و ایمان به دستورات اسلامی موظف است که ...با هر قدرتی <استعمارگر> مبارزه کند.»(9) «برکات این نهضت زیاد بود . بزرگترین برکات ، شکستنِ سد بزرگ رژیم شاهنشاهی و راندن دزدها و چپاولگران از مملکت و قطع ایادیِ شرک و نفاق ، وقطع ایادی چپاول گران و نفت خواران <بود...>»(10)
*مشارکت زنان
حضور زنان در انقلاب ، هر چند پدیدهای بیسابقه نبوده، و تاریخ جنبشهای سیاسی و اعتراضآمیز ملت ایران، از شور وشعور زنان مسلمان ایرانی حکایت دارد، اما با توجه به فراگیربودنِ انقلاب، باید گفت که آنان الهامبخش همگان بودند. هر زنی که برای اعتراض به استبداد، از خانه بیرون می آمد، مادر یا همسر و خواهر و دختری بود که دیگر اعضای خانواده را به دنبال خود کشانیده بود . مشتهای گره خوردهی زنان ایرانی -که بوی عفاف وعزت می بخشید- پای مردان ایرانی را استوار می ساخت و گلولههای خود کامگان را بی ثمر.
امام خمینی ، انقلاب و پیروزی آن را وام دار زنان می شمارد . چراکه آنان سبب تقویت روحیه و انگیزه ی انقلابی مردان شدند. «این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از این که از مردها داشته باشیم . بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند.بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرا‡ت و شجاعت پیدا کنند. ما مرهون زحمات شما خانم ها هستیم .» (11)
رهبری فقید انقلاب، خاضعانه از بزرگواری وفداکاری زنان یادکرده وآنان را سزاوار رهبری می خواند.«شما رهبران این نهضت هستید. بانوان ،رهبر<انِ> نهضت ما هستند. ما دنبالهِ آنها هستیم . من شما را به رهبری قبول دارم وخدمت گزارشمایم.»(12)
زن در نظام استبدادب شاه ، منزلت ومتانت خویش را از کف داده بود وبه صورت خدمت کاری درجهت تمایلات طبیعی و جنسی مردان در آمده بود. مردسالاری -چه در محیط های سنتی و چه فضاهای مدرن -عرصه ی حضور وظهورواستعداهای انسانی زن وبه سخنی دیگر ؛نقش زن بودن را از زنان ایرانی ستانده بود. محرومیت زنان از حقوق انسانی و اجتماعی ، و بازدارندگی آنان را تحصیل و تفکر و تطهیر روان ، آنان را به گوشههای خانه یا کلوپ های تفریحی کشانده بود . زنانی که میخواستند در این میانه ، بازگشت به خویشتن داشته و بازیچهِ دستها و طعمهی سفرهها نباشند، نه الگویی برای خود می یا فتند ونه فرصتی برای دستیابی به مقام و منزلت انسانی زنان . زن ایرانی در عصر پهلوی ، ناگزیر بود آخرین مدلهای پوشش وآرایش را سفارش دهد ودر ایام فراغت ، خودش را با جشنها وقصههای زنانهای سرگرم سازد که او را به ابزاری برای کامروایی مردان در میآورد. شاه در مصاحبهای که با خبرنگار معروف ایتالیایی - «خانم اوریا نافالاچی »داشت ، زن را موجودی فریبا تلقی کردهبود. فریبا بودن یک زن -که حاکی از تمایل جنسی وکوشش برای خودنمایی است - او را از اینکه عنصری انسانی و تأثیرگذار بر روند پیشرفت وتعالی جامعهی خویش باشد، باز می دارد. چنان که قضای خانوادهها دردههی پنجاه نشان میداد کمتر زنی میتوانست همسر ومادر شایسته وفداکاری باشد. امام خمینی، از آن روزگارچنین یاد می کند: «زن در دو...<برهه>مظلوم بود. یکی در جاهلیت عصربعثت پیامبر اسلام ودیگر در جاهلیت دورهِ شاه سابق ...به اسم اینکه زن . ظلم ها کردند به زن . زن را از آن مقام شرافت وعزت که داشت پایین کشیدند...شاه میگفت : زن باید فریبا باشد . البته با آن نظر حیوانی که او داشت؛ با آن نظر جسمانی ... زن رانظر میکرد...از مقام انسانیت ، زن را فرو کشید به مرتبهِ یک حیوان.»(13)
زن شرقی ، نه در خانه و نه در جامعه ، از تربیت وفرهنگ ودانش وبینش کارآمد،بهره ی چندانی نداشت وتمایل به تقلید وازخودبیگانگی اورابه سمت الگوهای بازاری سوق می داد.کشف حجاب در دوران پهلوی -که هرگونه کتاب ورسانه ی خبری واطلاع رسانیِ آزاد وپرورش دهنده ی اندیشه ها وانگیزه های علمی و معنوی از دسترس مردان وبه ویژه زنان دوربود -یک فاجعهی بزرگ اجتماعی به دنبال داشت .
نزدیک به نیم قرن ، زنان ایرانی از بستر رشد عقلانی واجتماعی ، وپیشرفت در عرصههای علم و فناوری محروم شدند و مصرف کنندهی بازار لوازم آرایشیِ سرمایه داری غرب وامریکا بودند. هنر و ادبیات داستانیِ روزگار پهلویها، آینهای شفاف از بهرهگیری انحطاطی زنان از آزادیِ پوشش و روابط ناسالم جنسی به دست می دهد. نسلها ی ایرانی - که از کانون های خانوادگی بیرون میآمدند- عناصر خلاق و خدمتگزار به مردم و وطن نبودند ، مگر کسانی که از تربیت سالم برخوردار بودندم از این رو بود که رهبر فقید انقلاب در تحلیل موقعیت زنان در رژیم پهلوی چنین اظهار می دارد: «<شاه> زن را مثل یک عروسک درست کرد. درصورتی که زن یک انسان است وآن هم یک انسان بزرگ . زن مربی جامعه است . از دامن زن انسان ها پیدا می شوند ... این پدر وپسر <پهلوی اول ودوم >، و خصوصاً این پسر آن قدر جنایت که به زن کردند، به مردان نکردند .» (14)
*زن و انتخابات
از منظر سیاسی - دینیِ رهبر فقید انقلاب ، برابری زن ومرد، رای دادن وانتخاب شدن ودستیابی به موقعیتهای اجتماعی وسیاسی ، مغایرتی با شریعت ندارد.آنچه از آن نهی شده ، همانا فساد و انحطاط در گفتار و کردار زنان است که اختصاص به آنان ندارد و مردان نیز می باید پیراسته از حضور فسادانگیز باشند . «اسلام نظرخاص برشما بانوان دارد... اسلام ...<زنان> را سربلند وسرافراز کرد. اسلام آنها را با مردان مساوی کرد . عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که برمردان دارد... ما مییواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد نه ملعبه <بازیچه ... > در دست مردها باشد.»( 15) «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلامی را‡ی باید بدهند ، همان طوری که مردان حق را‡ی دارند زنها حق را‡ی دارند.»(16)
*تحول روحی ملت
در جای جای وطن ، نشانههایی چشمگیر و غرورآفرین از تحول روحی و اخلاقی ملت مشاهده میشد که پیش از آن به یک آرزوی دست نیا فتنی شباهت داشت . نظر به این دگرگونسازیِ منشها و کوشش، زمینهِ پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی را پدیدار ساخت ، تحول نظام هم پایهِ تحول روحی ملت نمیباشد . بیگمان تداوم چنین تحولی میتواند ، مشروعیت و تأثیرگذاری نظام بر کشور را به دنبال داشته باشد . «این تحولی که در انسانها پیدا شد، از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است . یک روز بود که اگر یک پاسبان میآمد در بازار تهران ... ومی گفت که چهار آبان است وباید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند ، احدی به خودش اجازه نمیداد که مخالفت کند. در ذهنش وارد نمیشد که با پاسبان مگر میشود مخالفت کرد ... به هر جای این مملکت وقتی که میرفتی مردم مقابل قوای انتظامی که مأمور بودند بکُشند مردم را و دور کنند مردم را ، ابداً اعتنا نمیکردند ... این تحول روحی اعجاب آور است.(17)
در نگاه امام خمینی(ره)، تغییر شگرفِ شخصیتی ملت ایران را نمیتوان به عوامل اجتماعی و فرهنگی نسبت داد، و خودآگاهی انقلابی را به مقولات ودستاندرکاران تبیین آن همه سبب همصدایی و خیزش فراگیر دانست . ایشان با به یاد آوردنِ روحیهِ مسلمانان صدر اسلام، تحول روحی ملت ایران را یک پدیدهِ غیبی تلقی میکند که یک بار دیگر به وقوع پیوست. امام خمینی(ره)، با ولی نعمت خواندنِ مردم، در حقیقت میخواست که هیچ مصلحتی را بر مصالح ملت ترجیح نداده و همواره رضایت وحمایت آنان را به عنوان یک ذخیرهِ الهی به همراه داشته باشیم. بدین سان است که تحول روحی ملت استمرار می یابد و انسجام و همگرایی و مشارکت در تعیین سرنوشت، جایگرین سستی و پراکندگی و سرخوردگی از نظام و انقلاب خواهد شد.
«روحیهِ فداکاری، یعنی همان روحیهای که در زمان رسول ا...(ص) برای مردم پیدا شده بود ودر ظرف نیم قرن مسلمین را تقریباً بر دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا کنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهانبینی نبود، اسلامشناسی نبود، هیچ این حرفها نبود. این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود. ... اگر خدای ناخواسته این روحیه را از دست بدهیم ... دیگر رو به سستی میرویم .»(18) پدیدار شدنِ روح تعاون در ایام تظاهرات انقلابی مردم، از جمله آثار تحول روح بزرگ آنان است که امام خمینی(ره) از آن یاد کرده است. در حقیقت، همین همدلیها و همراهیهای ملت بود که سرنوشت دیگری را برای آنان رقم زد. «این یک تحول الهی بود... یک تحول دیگری هم که پیدا شد، این انسانیت <و جلوه های آن> بود... حس معاونت در مردم پیدا شد ... <تظاهرکننده ها> از هر جا که عبور میکردند، مردم ... آب می دادند، ساندویچ میدادند... یکی از دوستان من گفت که من در تهران دیدم ، در این تظاهرات <که> یک پیرزنی یک کاسه ای <پول> دستش گرفته ... با او صحبت کردم ، <پیرزن> گفت که امروز روزی است که تعطیل است ... ممکن است که <مردم> بخواهند تلفن کنند، پول خرد نداشته باشند.» (19)
*وحدت
همگرایی ملت ایران - چه در ایام مبارزه با استبداد، وچه در دوران تثبیت نظام جمهوری اسلامی - یک ضرورت انکار ناپذیر بوده ونباید با سختگیریها و تنگنظریها، آن را کم رنگ یا محو کرد . شکی نیست که حفظ تمامی دستاوردهای انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه میباشد. امام خمینی(ره) از دستاورد وحدت، به «بهترین ثمرات نهضت» تعبیرنموده است و همه ، به ویژه اهل فکر و قلم را دعوت میکند که در راه آزادی ملت و استمرار وحدت کوشش کنند. مسؤولیت نویسندگان که متمایز از تکلیف دیگر کسان است ، در واقع به این دلیل میباشد که اختلافهای جامعه از مقالهها آغاز میشود و از آن پس ذهنها را درمینوردد و صفهای پیوسته و هم صدا را میپراکند .
«ما در این نهضت اخیر، آنچه را که میتوانیم بگوییم بهترین ثمرات این نهضت است، این وحدتی <است> که حاصل شد بین قشرهای مختلف ... در سرتاسر ایران تمام طبقات با هم همفکر وهم عقیده و یک صدا، جمهوری اسلامی را میخواهند ... رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود... شما نویسندگان الان تکلیف بسیار بزرگی بر عهدهتان هست. پیشتر قلم شما را شکستند... لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بکنید.»(20)
تشنج آفرینی و چماقداری و حمله بردن به دانشگاه و نیزکانون های عمومی و خصوصی دیگر - که به دلیل ناهمخوانی با فکر و عقیده و مرام و مصلحتِ تشنجآفرینان صورت میپذیرد - سبب تضعیف ِوحدت ، نظام وانقلاب خواهد گشت . امام خمینی(ره)، این گونه حرکتهای ناشایست و خودسرانه را موجب « آلودگی نهضت » میشمارد و طرفداران مسلکهای گوناگونِ فکری و اجتماعی را به مدارا و تحمل برای وحدت فرا میخوانند. فرجام ناهمگرایی وتکفیر یکدیگر و حمله به اجتماعاتِ قانونی و فرهنگی ، و بازداشتنِ کسان از اظهار عقیده، فرجامی به جز نابودی همه نیست. امام بر تأکید بر مجتمع شدنِ نیروهای وفادار به انقلاب و مردم، در این باره هشدار میدهد.
«در دانشگاه گاهی الان دیده میشود که یک تشنجاتی واقع میشود ... امروز روزی نیست که ما با تشنجات این<پیروزی> را به هم بزنیم . امروز روزی نیست که ما با حمله به مراکز عمومی یا به مراکز خصوصی، این نهضت را آلوده کنیم . امروز روز وحدت کلمه است. همهِ ما، هر کدام در هر راهی که هستیم، درهر راهی<و هر> مسلکی که داریم، همه الان باید مجتمع بشویم تحت یک لوا = <پرچم .> اگر مجتمع نشویم تحت یک لوا، همهِ ما را از بین خواهند برد.»(21)
*اتحاد مسلمانان
پیوند دینی ملت ایران با مسلمانان، بستر ساز اتحاد و همدلی گشته وآنان رابه تقوا وتعاون در عرصههای فرهنگی ، اقتصادی، سیاسی و بین المللی بر میانگیزد. از اینرو همواره استعمارگران سعی در خاموشسازی ندای اتحادطلبانه مصلحان مسلمان، مانند سید جمالالدّین اسدآبادی داشتهاند. انقلاب اسلامی ایران، افزون بر تغییر و تحول درون مرزی خویش، سبب وحدت برون مرزی مسلمانان شد وبه آنان انگیزه پایداری در جهت عزت و عمران سرزمینهایشان بخشید رهبر فقید انقلاب - چه در ایام حج ابراهیمی، و چه در اعیاد بزرگ اسلامی و دیدار با مسلمانان جهان - ندای اتحاد ساکنان اقالیم قبله را سر میداد و آنان را از طرح مسایل تفرقهانگیز بر حذر میداشت. هر چند دولتها، گاه طرف خطاب امام قرار میگرفتند، اما مخاطبانِ اصلی پیام اتحادِ بنیانگذار جمهوری اسلامی، مسلمانان بودند. بیگمان از رهگذر همین دعوتگریهای برونمرزی بود که انقلاب اسلامی از انزوا درآمده و حمایت امت بزرگ اسلام را جذب کرده، و در دل مستکبران هراس میافکنده است. عنایت رهبری انقلاب به مسألهِ فلسطین و لبنان، و مبارزهِ خستگیناپذیر با صهیونیسم، و تشویق مسلمانان به همراهی با مظلومان جهان اسلام، پرتوی ماندگار از نهضتِ اتحاد طلبانهِ امام خمینی بهشمار میآید.
«چه شده است که ایران، اینقدر مورد تهاجم تبلیغی واقع شده است و<نیز> تهاجمهای دیگر؟... آن ها دیدند که با این وحدتی که در ایران پیدا شده است، این انسجامی که در ایران پیدا شده است و پرتوش دارد در سایر بلاد مسلمین هم میرود . این <اتحاد> خطر بزرگی است که تمام منافع ابرقدرتها را منهدم میکند و از بین میبرد ... آیا اخوت بین مسلمین است که خدای تبارک و تعالی به آن سفارش فرموده است یا تفرقه بین مسلمین است؟ ما، ملت ایران، دولت ایران، همه ایرانیها دستشان را پیش همه مسلمین دراز میکنند و از آنها میخواهند که به این ملت بپیوندند و برادری را مستحکم کنند.»(22)
*بسیج ملت برای آبادانیِ کشور
روستاها و کشاورزی ایران، بخصوص پس از اصلاحاتِ ارضی شاه، با دشواریهای گوناگون روبهرو شد. مهاجرت روستاییان، بهویژه نسل جوان و جویای کار، از طرفی بر فقروخرابی روستاها میافزود و کشور را به وابستگیِ فزونتر در موادغذایی، بخصوص گندم میکشانید و از طرفی دیگر، فرهنگ شهر و زندگی ماشینی و جلوههای کاذب شهرنشینی، جوانان روستایی را از خود بیگانه میساخت. امام خمینی، آنگاه که آیندهِ روشن و سرشار از عزت و عمران کشور را ترسیم میکرد، ضمن ضرور نمایاندنِ کار و تکاپوی شهروندان در تمامی عرصههای تولید و خودکفایی، استعمارزدایی از این مرز و بوم را یادآوری میکرد. به سخنی دیگر، هماهنگ با رشد وگسترش کشاورزی و تلاش بهمنظور فراهمآوردن محصولات غذایی کشور، باید حوزه صنعت را نیز از سلطهِ استکباری رها و مستقل ساخت؛ چرا که نفوذ و سیطرهی بیگانه در هر عرصهای، سبب خودباختگی و رویکرد تبهکارانه در میان نسل نو خواهد شد و جای جای میهن را بهصورت بازاری برای کا لاهای مصرفی استعمارگران درخواهد آورد.
«برنامهِ ما این است که کشاورزی کشور، با تأمین شرایط زندگی دهقانان، همسطح سایر مردم کشور، به حدی برسد که کلیهِ نیازهای داخلی را برآورده سازد، و صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجهِ آن حداقل سطح زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانهای افرادی معدود شد، به صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید، و در زمینهِ صنایع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی، با رعایت مصالح بشری در سطح جهانی از آنها استفاده شود.»(23)
رهبر فقید انقلاب در تحلیل خود، شعار فریبکارانهِ حاکمان وقت را یادآور میشود که به بهانه صنعتیشدنِ ایران، کشاورزی را از بین بردند. این همه برای این بود که توانمندی ملت را از خط تولید وخودکفایی دور سازند و ازآنان عناصری خودبا خته و مصرفکننده بهوجود آورند. محصول این سیاست و سلطه، تضعیف اقتصاد کشور، و تقویت اقتصاد استعمارگران بود که روندی شتابان گرفته بود. «اقتصاد ایران به ...<کشاورزی> بستگی داشت، که ... <بر اثر سیاست اصلاحطلبانهِ شاه> از بین رفت. کشاورزی را به ... <بهانهِ> اینکه ما میخواهیم ... <آن را>صنعتی کنیم ... از بین بردند... <ازآن پس> ما شدیم ... بازاری برای خرید کالاهای امریکا. یعنی گندم و سایر حبوباتی که آنها زیادی داشتند و باید بریزند به دریا، یا بسوزانند، به ما به قیمت اعلا میفروختند و پول ما را میگرفتند.»(24)
در اینجا میتوان از دشواریهای کاشت و برداشتِ محصول، و نیز ذخیرهسازی و انتقال آن به بازار فروش یاد کرد. بسا که براثر کمبود یا فقدانِ وسایل ضروری یا خرابی جادهها و مسیرهای مالرو و صعبالعبور، محصولات به فروش نرفته و تباه شده است. جهاد سازندگی - که به همین منظور براساس فرمان امام خمینی شکل گرفت - از نهادها و حرکتهایی بود که با بهرهوری از حمایت دولتهای خدمتگزار و مردمی و بهویژه از رهگذر بسیج داوطلبانهِ مردم در جهت یاری کشاورزان، مددکارآنان گشت. «امروز، بحمدا... با همت جوانها <ی جهادگر>، وضع روستاها روبه بهبود است. ایران، کشوری است که باید کشاورزیاش، اساس همه کارها باشد... ان شاءا... جهاد سازندگی بتواند محرومیتهایی را که روستاییان دارند، بهتدریج رفع نماید.»(25)
امام خمینی در بیان دستاورد انقلاب در عرصهِ جهاد سازندگی، از جوانان ایرانیِ مقیم اروپا یاد و تجلیل میکندکه با آهنگ خدمات به روستاییان ستمدیدهِ وطن کوشیدهاند. «جوانهایی که سابق در مسایل دیگر فکر میکردند ... از اروپا میآیند، از خارج میآیند، زن و مردشان میآیند برای اینکه در روستاها بروند کمک کنند به روستاییها ... این حس تعا ون ... یک تحولی است که اعجازآمیز است و آنچه که هست خداوند تبارک و تعالی انجام داده است.»(26)
*خودباوری جوانان
پیشتازانِ انقلاب ایران، کسانی بهجز نوجوانان و جوانانِ دانشجو، و نیز دیگر جوانان ایرانی نبودند. آنان که هنوز به انحرافها نگراییده و پلیدی بر جان و روانشان یورش نبرده بود، دعوت امام را صمیمانه لبیک گفتند. رهبر فقید انقلاب ضمن ستایش غرورانگیز از استقامت جوانان در رویارویی با استبداد و استعمار، آرزومند پدیدآمدن نسلی خدمتگزار از آنان است. تأکید امام بر ظهور خودباوری در نسل جوان ایرانی؛ در جریان انقلاب اسلامی، نمودار دستاورد شکوهمند دیگری از آن است.
«شما جوانان عزیز اثبات کردید که میتوانید در مقابل قدرتها ایستادگی کنید و میتوانید کشور خودتان را حفظ کنید ... و فرزندان شما ... ایران و اسلام را بیمه کنند برای همیشه. شما ثابت کردید که هرچه را بخواهید میتوانید ایجاد کنید. شما یک معجزهای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزهِ قدرت الهی بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهایی که میخواستند ایران را و ایرانی را ببلعند ... ایستادید.»(27)
رهبر فقید انقلاب، به روایت تاریج نهضت الهی خویش، به نیروی زوالناپذیر جوانان ایرانی و نقش اعجازآمیز آنان در روند احیای اندیشهِ ناب دینی و بازگشت عزت اسلام و آزادی مسلمانان نظر داشته است. نگاهی به کارنامهِ انقلاب، نشان میدهد که امام خمینی، در مقاطع گوناگون و دشوارخیز، چنانکه درخور اسلام و نیازهای متنوع حرکت انقلابی ملت فداکار ایران میباشد، از حضور نسل جوان سود جسته است. درهفتههای نخستین پیروزی انقلاب بود که امام خمینی، جوانان برومند ایرانی را مخاطب خویش ساخت و صمیمانه آنان را با نفس قدسیاش نواخت. «من به همه شما <جوانان برومند> ارادت دارم، شما از خود من هستید و من هم ازخود شما ... جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیّه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید.»(28) پی نوشت ها
1. صحیفه امام24/7
2. همان،217
3. همان173/6
4.همان، 229/6همان،217
5. همان 433/6
6. همان
7. همان 435
8. همان
9. همان ، 220
10. همان ،231/7
11 . همان
12. همان 132-/7
13. همان، 238
14. همان ، 339
15 . همان، 299-300/6
16. همان
17. همان ، 229
18. صحیفه نور، 242-493
19. همان، 265/7
20. همان، 188/6
21. همان، 188-9
22. همان، 472 -473/15
23. همان، 4/335
24. همان، 10/3
25. همان، 18/258
26. همان، 9/197
27 . همان، 16/76
28. همان، 6/386/6
• منبع : مجله حضور ، ش 47- ابوالفضل هدایتی
کلمات کلیدی: