سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه پیش از آزمودنِ [کسی] تسلیم اطمینان شود، خود را در معرض هلاکت و عاقبت رنج آلود، قرار داده است. [امام جواد علیه السلام]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

 بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏ :تروریزم در خدمت نابود کردن شخصیتهاى برجسته و معتبر - این حادثه، جزو آن حوادثى نبود که بشود اجازه داد و فکر کرد که فراموش بشود. یک حادثه‏ى مجرد از عوامل گوناگون در محیط انقلاب - چه از عوامل درونى انقلاب و چه از عوامل بیرونى متضاد با جهت‏گیرى انقلاب - نبود.ما وقتى حادثه‏ى هفتم تیر را در ذهن خود مجسم مى‏کنیم، چند بُعد را بوضوح مى‏بینیم:بُعد اول این است که این جمهورى و این انقلاب، چه دشمنان بدکینه‏ى به دور از انسانیتِ جسورِ بى‏رحمى داشته، که حاضر بودند ناگهان در یک حادثه، هفتاد، هشتاد و یا صد نفر را دفن کنند، که در بین این شهدا، شخصیتهایى مثل شهید بهشتى حضور دارند. حالا این آقایان هم بحمداللَّه نجات پیدا کردند، والّا هفتاد و دو نفر نمى‏شد؛ بیش از این تعداد مى‏شد. این، واقعاً چیز خیلى عجیبى است. یعنى دشمنى که این‏طور حَقود باشد، خیلى تماشایى است. چه کسى باور مى‏کند که معارض سیاسى در یک کشور، تا آن‏جا حاضر باشد پیش برود که تروریزم را در خدمت نابود کردن شخصیتهاى برجسته و معتبر - آن هم با این حرکت کلان - قرار بدهد؟! نباید یادمان برود و مردم هم نباید یادشان برود که این، چه عقبه‏ى حقیقتاً دشوارى بود که انقلاب از آن گذشت. این، یک بُعد قضیه است که در حادثه‏ى هفتم تیر، فوراً به ذهن مى‏آید.
هفتم تیر، اثبات آسیب‏ناپذیرى و حقانیت انقلاب‏ -بُعد دوم، آسیب‏ناپذیرى انقلاب است. یعنى وقتى این حادثه اتفاق افتاد، به جاى این‏که شعله‏ى انقلاب را خاموش و یا کم کند، مثل روغنى که روى این شعله ریخته بشود، باعث شد که حماسه‏ى مردم، از همان ساعت اول اوج بگیرد. به‏طور کلى، قضیه به‏عکس آن چیزى بود که دشمن مى‏خواست. دشمن، حادثه‏ى هفتم تیر را انجام نداد تا مردم نسبت به حفظ انقلاب مصممتر و صفوفشان متحدتر بشود؛ این حادثه را انجام داد که منفذى در این حصن به‏وجود آورد. نه فقط منفذى نشد، بلکه منافذ دیگر هم بسته شد. آسیب‏ناپذیرى انقلاب، واقعاً چه چیز عظیمى بود. این دو مسأله و آن حضور مردم و آن گریه‏ها و تشییع‏جنازه‏ها - که من البته خودم آنها را ندیدم، ولى شنیدم و عکسها و فیلمها و تلویزیون را مشاهده کردم - چه هنگامه‏یى بوده است و مردم در آن حادثه، چه کردند. این شهادتها، صداقت و حقانیت انقلاب و طرفدارانش را نشان مى‏دهد. -بُعد سومى که باز در این حادثه هست و به نظر من مهم مى‏باشد، این است که شهادت شخصیتهایى مثل شهید بهشتى، صداقت و حقانیت انقلاب و طرفدارانش را نشان مى‏دهد. البته در آن روز، بنا نبود که فقط شهید بهشتى به شهادت برسد؛ بلکه بنا بود همه کشته بشوند. یعنى آنها طرح را فقط براى شهید بهشتى که نریختند. آقاى هاشمى و من و آقاى باهنر و دیگران هم قرار بود در آن حادثه کشته بشویم. در انقلاب، تمام این چهره‏هاى معروف و همه‏کاره‏ى انقلاب، در معرض شهادت قرار داشتند و از این قضیه، روگردانى نداشتند. بعد از شهادت شهید مطهرى، معلوم شد که این پا در انقلاب هست و عافیت نیست. همه فهمیدند که خطر مرگ، خیلى جدى و روبه‏رو، این مسؤولان را تهدید مى‏کند. در عین حال، اینها این‏طور قرص و محکم ایستادند. وقتى انسان کسى را مثل آقاى بهشتى و یا آن وزرا را - که مسؤولان کشور بودند - مى‏دهد، احساس سرافرازى مى‏کند. این شهادتها، صداقت و حقانیت انقلاب و طرفدارانش را نشان مى‏دهد.
پس، این حادثه باید زنده بماند. شما آقایان هم که به این قضیه همت گماشتید، «شکّراللَّه مساعیکم». ان‏شاءاللَّه که خداوند به شما کمک کند، تا بتوانید این کار را هرچه بهتر انجام بدهید.
حادثه‏ى هفتم تیر باید واقعاً احیا شود
و اما نکته‏یى که به نظر من باید به آن توجه کرد، این است که  سعى شود هفتم تیر واقعاً احیا شود. حالا مسایل مالى و غیر مالى و امثال اینها که حل مى‏شود؛ اینها که چیزى نیست. بالاخره پولى پیدا کردید، لابد هم پیدا مى‏کنید؛ کمااین‏که هنوز هم خداى متعال، بالاخره کسانى را برمى‏انگیزد که نگذارند این بار به زمین بماند و کار را انجام مى‏دهید؛ منتها مطلب این است که چه کار مى‏خواهید بکنید؟ پوستر و امثال اینها، خوب است. من هم از آن آدمهایى که ضد پوستر باشند، نیستم. حالا بعضیها هستند که از آن‏طرف افتاده‏اند و ضد پوسترند. تا صحبتِ پوستر و سیلک و امثال اینها بشود، فورى یک حالى مى‏شوند. من که آن‏طورى نیستم؛ اما شما از پوستر و سیلک، چه مقصودى را تعقیب مى‏کنید و اینها چه‏قدر آن مقصود را تأمین خواهند کرد؟ این، واقعاً یک سؤال است. پنج هزار پرده‏ى سیلک در این تهران بزرگ - حالا ایران را کار نداریم - کجا دیده مى‏شود؟ این تعداد، یک خیابان را پُر خواهد کرد. ما وقتى سمینارى در یک خیابان داریم، اگر بخواهیم دو طرف این محل را سیلک بزنیم که همه بدانند این خیابان جاى این کار است، تقریباً به این تعداد سیلک نیاز داریم. یا مثلاً ممکن است چهارصدهزار پوستر شهید بهشتى توزیع شود. شهید بهشتى، این همه عکس دارد؛ حالا در زیر عکس نوشته خواهد شد: نهمین سالگرد شهادت. من این سؤال را دارم که از این کار، چه چیزى در مى‏آید؟ البته ممکن است شما اطراف قضیه را فکر کرده باشید و کارهاى حسابى به ذهنتان رسیده باشد و بخواهید عمل هم بکنید - که من نمى‏دانم - اما عرضم این است که این کار باید احیا بشود. احیایش چه‏طورى است؟ من عرض مى‏کنم، بیشترین سرمایه‏گذارى را روى این قسمتِ قضیه بکنید. براى آقاى مطهرى - شهیدى با این عظمت - سه، چهار سال سالگرد مى‏گرفتند و رادیو چیزى مى‏گفت و بعد یواش یواش به این فکر افتادند که کارى بکنند تا این سالگردها، براى این خطى که مطهرى نماینده‏ى آن است، اثرى داشته باشد. این کار را کردند و خوب هم هست. در هر سال، کارى مى‏کنند. مثلاً بحثى مى‏شود و مسأله‏ى جدیدى در فضاى فکرى عالم اسلام تولید مى‏گردد یا پرداخته مى‏شود. بالاخره چنین کارهایى باید کرد. چگونه مى‏شود هفتم تیر را بزرگ داشت؟ به نظر من، مسأله این است. بحمداللَّه کفایت براى این کار، در جمع شما هست. من نگاه که مى‏کنم، آقایان علما و فرهنگیان باسابقه‏یى را مى‏بینم که در این جمع تشریف دارند. برادرانى هم که در کار انقلاب بودند، در این‏جا حضور دارند. بنابراین، چنین مجموعه‏یى، براى این‏که فکرى بکند، کفایت دارد. اما حالا این فکر شده یا نشده، من نمى‏دانم. اگر نشده، باید بشود.خداوند ان‏شاءاللَّه کمک کند، راه را هموار نماید، این تلاشها را به کرم خودش مأجور و مقبول بدارد، که همینها براى انسان مى‏ماند. ان‏شاءاللَّه موفق و مؤید باشیدوالسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏حدیث ولایت ، جلد چهارم، ص 302


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/4/6:: 11:20 صبح     |     () نظر


----------

Java Codes