سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای هشام! خداوند، پیامبران و فرستادگان خود را به سوی بندگانش بر نینگیخته، جز برای آنکه از او (معرفت) فراگیرند، پس هر که نیکتر رو آورد، معرفت بیشتری برد . [امام کاظم علیه السلام]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

انقلاب اسلامی و بیداری ملت‌های مسلمان
نخستین گام برای هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب؛ بیداری و آگاهی مردم، به عنوان ستون و بدنة اصلی حرکت‌ها و نهضت‌ها می‌باشد. آگاهی و بیداری مردم نقش بسیار مهم و حیاتی دارد. موتور اولیه حرکت و نیز شرط استمرار مبارزه، آگاهی مردم و شناخت مبارزین است. در حقیقت بدون حصول این آگاهی، نهضت و جنبش ماندگاری شروع نمی‌شود و صرفاً در اندیشه و تصور باقی می‌ماند. این شناخت و آگاهی شامل حوزه‌های مختلفی می‌باشد. آگاهی از وضعیت موجود، آگاهی از وضعیت مطلوب، آگاهی از لزوم حرکت و نهضت، شناخت و اطمینان از اصل امکان مبارزه و تحقق پیروزی، آگاهی از تون و امکانات خود و دشمن، شناخت و آگاهی نسبت به تجربة تاریخی و عملی سایر جنبش‌ها و نهضت‌ها از جمله این موارد می‌باشد. نظر به نقش و اهمیت این بدیاری و آگاهی اولیه، قدرت‌های استکباری جهانی و نیز حکام و سران کشورهای وابسته به آنان، همیشه به انحاء مختلف تلاش می‌کنند تا مردم نسبت به مسایل یاد شده در جهل و ناآگاهی باقی بمانند و بدین ترتیب به طور ریشه‌ای از تشکیل و رشد نهضت‌ها جلوگیری شود.

گام دوم در مبارزه پس از آگاهی داشتن، شهامت و شجاعت لازم برای مبارزه می‌باشد. اگر بیداری و آگاهی را به بنزین و موتور حرکت‌های انقلابی تشبیه نماییم، شهامت و شجاعت، جرقة لازم برای احتراق بنزین این موتور محرکه است. در این مورد نیز دشمنان تلاش زیادی کرده‌اند تا مردم بیدار و آگاه، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادی ترسو و بزدل باشند.

تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، استکبار جهانی و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهی، تا حدود زیادی موفق بودند و با طر مواردی از قبیل نمی‌شود، قضا و قدر و تقدیر الهی چنین است، اوضاع موجود را توجیه می‌کردند. آن دسته از مردم نیز که فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند، برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود، به توجیهات فوق بیشتر دامن می‌زدند. از طرف دیگر الگوی مناسبی در این زمینه در اختیار نداشتند. لیکن به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران،‌آگاهی و بیداری گسترده‌ای در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان پدیدار گشته و شجاعت لازم را برای مبارزه به دست آوردند. بدین ترتیب دستاورد جهانی دیگری در دفتر دستاوردهای جهانی انقلب به ثبت رسید.

احمد جبرئیل دبیر کل جببه خلق برای زادی فلسطین می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران با رهبری اسلامی و حکیمانة آن، محوری برای بیداری اسلامی در جهان و پناهگاهی برای مجاهدان انقلابی شده است. » (1) و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در بیروت می‌گوید: «انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان جهان را بیدار کرد و به آنان عزت بخشید و این مسأله در حضور قوی ملتها در صحنه‌های جهاد و مبارزه علیه رژیم‌های وابسته غربی به خوبی نمایان است. »(2)

با پیروزی انقلاب اسلامی، در سراسر جهان اسلام، از یوگسلاوی و مراکش در غرب گرفته تا اندونزی و فیلیپین در شرق، یک جنبش مردمی نُضج گرفت. این تجدید حیات اسلامی به شکل‌های مختلف از قبیل حرکت‌های مردمی در عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروی سابق، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شدید در لبنان، بروز حرکت‌های اسلامی در کویت و بحرین، قیام مردم در الجزایر، مصر، تونس، مرکش و قیام اسلامی مردم فلسطین تجلی یافته است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب شد، مردمی که از عظمت قدرت خود بی‌اطلاع بودند و همة مظالم را در چهارچوب قسمت و قدیر و قضای الهی تفسیر می‌کردند، با برداشتی نوین از اسلام راستین و ناب به حرکت درآیند. این حرکت نه فقط شیعیان، بلکه طرفداران اهل سنت را نیز در برگرفت، چرا که پیام امام، پیام وحدت مسلمانان و یک پیام فراگیر و جهانی بود. هدف؛ اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان، نفی تمامی قدرت‌ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده‌های مردم بود. والاترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای ملت‌های مستضعف جهان، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم باشد. این مسأله با ایجاد روحیه ایثار و مبارزه در میان امت اسلام، بزرگترین تهدید برای وضع موجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه و نیز برای قدرت‌های غربی که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه داشتند، محسوب می‌شد. (3) این بیداری و آگاهی و جرأت مبارزه یافتن در قلمرو کشورهای زیادی به وجود آمد که امکان پرداختن به همه آنها از دایره بحث این مجموعة مختصر خارج است. لیکن به چند مورد آن به اختصار اشاره‌ای می‌کنیم:

فلسطین
هر چند بیداری و آگاهی لازم و جرأت مبارزه و درگیری با دشمن صهیونیستی در فلسطین مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت، اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولاً بر اباد این بیداری و آگاهی افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گسترده‌تری پیش برود و نشاط مبارزه و نور امید به پیروزی بین میلیونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطینی به وجود آید. ثانیاً انقلاب ایران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به پیش برود. بدین ترتیب پس از دهه‌های 50، 60 و 70 میلادی که اسلام را از صحنه مبارزه فلسطین خارج کرده بودند، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شکل اسلامی و با پشتوانة جدید ایمانی به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیستی برخاست. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبلهای شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلطین مطرح شد. در این زمینه شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی می‌گوید: تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غائب بود، حتی در عرصه واژگان به جای «جهاد» از کلماتی همچون «نضال» و «کفاح» استفاده می‌شد. انقلاب ایران واقعیت قدیمی «اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است» را به سرزمین فلسطین وارد کرد. به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذاب‌ترین گروه برای ساکنان نوار غزه و ساحل غربی شدند. از برجسته‌ترین ویژگی‌های قیام فلسطینی‌ها در دسامبر 1987 میلادی (1366ش) در ساحل غربی و نوار غزه، مبارزه بی‌مان گروهه‌ای اصولگرای اسلامی بود که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران به حرکت درآمده بودند. (4)

لبنان
انقلاب اسلامی ایران، شیعیان لبنان را به جنبش دراورد و نویدبخش امیدهای سرکوب شده آنان شد. لبنان به دلایل مختلف مناسب‌ترین محل بری پذیرایی ندیشه‌های انقلابی اسلام بود. بیش از هر چیز این امر ناشی از سالها اقدامات روشنگرانه اساسی امام موسی صدر در این منطقه و در بین شیعیان بود. حزب الله لبنان نیز به عنوان یک جنبش مخالف (سیاسی و اجتماعی) و به دنبال شکست دولت لبنان از اسرائیل و تحت تأثیر آرمان‌هایی که انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان لبنان پدید آورد، ریشه شعارهای حزب‌الله از ایران اسلامی الگو گرفته شده است و تئوری سیاسی که حزب الله به آن متعهد است، اصل رهبری امت اسلامی توسط ولی فقیه می‌باشد.
حسین موسوی رهبر امل اسلامی می‌گوید: ما ارتباط نزدیکی با مسلمانان سراسر جهان داریم. ما به جهان اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی، مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما، شریان حیات ما است. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نیز می‌گوید: «گروههای مختلف معتقدی که با عناوین مختلفی فعالیت می‌کردند، براساس دو محور هماهنگ شدند و به یکدیگر پیوستند. محور نخست ایمان به ولایت فقیه و التزام به رهبری حکیمانه امام خمینی و مورد دوم ضرورت قیام و مبارزه با دشمن اسرائیلی. بر اساس این دو محور تمام گروههای اسلامی به یکدیگر پیوستند و حرکت واحدی را سازمان دادند که امروزه به حزب الله معروف است. »(5)

مصر
از آن‌جا که اسلام در مصر عمیق و ریشه‌ای است و فرهنگ اسلامی، زمینة مستحکمی در این کشور دارد، طبیعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش موج حرکت اسلامی در منطقه، استکبار همه کوشش خود را به کار می‌گیرد تا با حرکت اسلامی در این کشور قبل از هر کشور عربی دیگر به مقابله برخیزد. طی سالهای پایانی حکومت سادات از سال 1977 تا 1981 میلادی (1356 تا 1360) مخالفت مؤثر چه در خیابان‌ها و چه از طر یق انتشار نشریات، توسط جنبش اسلامی مصر انجام گرفت. با ترور سادات توسط نیروهای جهاد اسلامی مصر، مبارزه بین مساجد و حکومت مصر ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 (1360) حضور خود را در صحنة سیاسی مصر اعلام کردند. هر چند طرفداران جهاد اسلامی انتظار داشتند به دنبال این ترور، یک قیام همگانی مانند انقلاب ایران به وقوع بپیوندد، ولی این اقدام نتوانست به هدف‌های خود جامة عمل بپوشاند. در 18 اکتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسیوط کنترل شهر را در دست گرفت ولی چتربازان رژیم، کنترل شهر را بازپس گرفتند. مبارک با برقراری حکومت نظامی، دادگاهها ویژه، پاکسازی گسترده امنیتی و کشتار و شکنجه نیروهای مسلمان، سعی در فرونشاندن خشم اسلامی مردم کرد. مردم مسلمان مصر برای این که مخالفت خود را با رژیم مبارک نشان دهند، شعارهای اسلامی از جمله لا اله الا الله، محمد رسول الله، آیات قرآن و تصاویر حضرت امام خمینی(ره) را بر روی شیشه اتومبلهایشان چسباندند. (6)

الجزایر
تا قبل از سال 1357 یأس ناشی از فقدان نتایج و دستاوردهای انقلاب الجزایر، همچنین تبلیغت جهانی در مورد دم تحقق و پیروزی انقلابهای دینی سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامی را در تصور مردم الجزایر غیرممکن سازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این باور را در مردم الجزایر به وجود آورد که اسلام می‌تواند با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بنا کند... کسانی که از نزدیک تحولات الجزایر را تعقیب نموده‌اند، دگرگونی‌های این کشور در طری سال‌های گذشته را شبیه دگرگونی‌های ایران در سالهای انقلاب ارزیابی کرده‌اند. چهرة خیابان‌های الجزایر تغییر کرده، نه تنها بر تعداد مردان مذهبی و زن‌های با حجاب افزوده شده، بلکه لباس‌هایی که هیچ ارتباطی با سنن الجزایر ندارد، از جمله چادرهای سیاه ایرانی به چشم می‌خورد. در الجزایر نیز همچون دیگر نقاط جهان اسلام، حرکت‌های مردمی گسترده‌ای بد از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده می‌کنیم. در سال 1360 به دنبال حمله نیروهای دولتی به یک مجلس سخنرانی و ضرب و شتم مسلمانان توسط نیروهای دولتی، تعدادی شهید و مجروح شدند. در سال 1361دولت، مسجد دانشگاه الجزایر را بست و 22 نفر را دستگیر کرد که باعث تظهرات گسترده‌ای در الجزایر شد. متعاقب آن، رهبران مذهبی که بشدت خشمگین شده بودند، مردم را دعوت به نماز جمعه کردند و بزرگترین نماز جمعه در محیط دانشگاه الجزایر اقامه شد و در آن اعلامیه 14 ماد‌ه‌ای به امضای احمد سحنون، عبداللطیف سلطانی و عباس مدنی قرائت شد. چند روز بد نیروهای دولتی به دستگیری برپاکنندگان تظاهرات و امضاءکنندگان اعلامیه پرداختند. سلطانی که در پاریس با امام ملاقات کرده بود و پس از مراجعت به الجزایر محور حرکت‌های اسلامی در این کشور شده بود، در زندان امنیتی فوت کرد. در فروردین 1363 به دنبال تشییع جنازه وی بار دیگر الجزایر شاهد قدرت‌نمایی اسلامگرایان و موج سرکوبی آنها می‌شود. بعد از سرکوبی نسبی حرکت اسلامی، دولت تصمیم گرفت با اصلاحات کنترل‌شده، پاره‌ای خواسته‌های مسلمانان را تحقق بخشد.

اکتبر 1988 (1367) بار دیگر الجزایر شاهد تظاهرات خونین مردم این کشور بود. در این تظاهرات که عده زیادی کشته و زخمی شدند و خسارت‌های زیادی وارد شد ضرورت اصلاحات عمیق اجتناب‌ناپذیر شد و به این ترتیب، نظام الجزایر از نظام تک‌حزبی به نظام چندحزبی تبدیل و دهها حزب اسلامی و غیراسلامی تشکیل شد. پیروزی حبهه نجات اسلمی در دو انتخاب شهرداریها و دوره اول انتخابات پارلمانی این کشور، زنگ خطر را برای غرب به صدا درآورد و به این ترتیب با تمهیدات وچراغ سبزهای پیاپی به عمال داخلی خود، نیروهای مخالف، ضمن آن که مانع از انجام دور دوم انتخابات در این کشور شدند، رهبران اصلی جبهه را دستگیر و با انجام یک کودتا از تبدیل الجزایر به یک کشور اسلامی شبیه ایران جلوگیری کردند. نظر عباس مدنی در مورد انقلاب اسلامی ایران شاید تا حدودی روشنگر ترس و نگرانی غرب از پیروزی جبهه نجات اسلامی در انتخابات پارلمانی این کشور و تحولات بدی آن باشد. باس مدنی گفته است: «انقلاب اسلامی ایران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزایر است. ما از ابتدا تحولات انقلاب ایران را لحظه به لحظه پیگیری می‌کردیم. زیرا پیروزی و شکست این انقلاب، به سرنوشت ما گره خورده است. »(8)

ترکیه
اعتقادات دیرینه و اسلامی مردم ترکیه با پیروزی انقلاب اسلامی و مشاهدة دفن سلطه آمریکا در ایران، جانی تازه گرفت. آنها با یک اعتماد به نفس فزاینده دریافتند که استقلال و عزت مسلمانان بازگشتی است. در گزارشی که به وسیله سیا برای وزارت امور خارجه آمریکا تنظیم شده چنین آمده است: «فلسفة (امام) خمینی روز به روز در ترکیه توسه می‌یابد.« به گفتة یک جامعه‌شناس معروف ترکیه، تا دیروز مردم ترکیه تمایلات اسلامی خود را مخفی می‌کردند و تظاهر به اسلام نمی‌کردند، اما امروز تظاهر به اسلام مایة فخر و مباهات آنان است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در حالی که ترکیه شاهد صحنه‌های مهیج و پر شور از طرف مردم مستضعف این کشور بود و قیام مردم با شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی می‌رفت تا سراسر کشور را فرا گیرد، آمریکا با کودتای نظامی توانست این حرکت اسلامی را تا حدودی مهار کند. کودتای 1980 ژنرالها در ترکیه با هدف غیرسیاسی کردن جامعه ترکیه ـ آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نیروی هوایی ترکیه از آمریکا به کشورـ صورت گرفت. به دنبال کودتای نظامی، سرفصل جدیدی از اقدامات دولت کودتا انحلال تمامی احزاب سیاسی و اجتماعات و اتحادیه‌های کارگری، ممنوعیت حجاب برای خانم‌های کارمند و دانشجو و لزوم استفاده از کت و شلوار و کراوات برای آقایان و منع داشتن ریش بود. گسترش حجاب اسلامی و مقنعه و چادر در ترکیه و افزون‌شدن شعارهای «اسلم تنها راه حل» در خیابان‌های شهر و دیوارهای دانشگاه‌ها، رواج نشریات اسلامی در ترکیه، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملی بودند که موجب شد کنعان اورن رئیس رژیم کودتا، چنین بگوید: «سه خطر اساسی که ترکیه با آن امروز روبه‌روست عبارتند از کمونیسم، فاشیسم و ارتجاع مذهبی. » (9)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 11:40 صبح     |     () نظر


----------

Java Codes