سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جویای دانش در سایه عنایت خداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

راه امام خمینى را ادامه  خواهیم داد

چکیده: چرا در زمانه‏اى که عمر ماندگار نظریه‏ها و مکاتب یک دهه وفا نمى‏کند و «نظریه پردازى» به «نظریه بازى» تغییر ماهیت و چهره داده است، امام خمینى(ره) به عنوان یک استثنا در نظریه و عمل ظهور مى‏کند و در برهه‏اى که به عصر ظهور و افول «ایسم‏ها» نامگذارى شده، مکتبى را پایه‏گذارى مى‏کند که به جاى‏افول، روز به روز شکوفاتر و شاداب‏تر در مسیر تعالى گام مى‏نهد و نوید خاموشى آخرین ایسم‏هاى جعلى و وارونه را مى‏دهد؟
نیم نگاهى گذرا به انقلاب‏هاى بزرگ سده‏هاى اخیر همچون انقلاب کبیر فرانسه، اکتبر روسیه، انقلاب الجزایر و... گواه عمق و عظمت انقلابى است که خمینى کبیر آن را بنیان نهاد. امروز از انقلاب روسیه جز خاطرات تلخ دیکتاتورى سیاه استالین و اعدام‏ها و تبعیدهاى وى، چیزى بر صفحه اذهان نمانده است، استالین که از آن انقلاب بزرگ تنها لباس نیم تنه‏اى را حفظ کرد که تا آخر عمر آن را به عنوان لباس فرم پوشید و پس از مرگ وى توسط اعقابش از تن وى به درآمد و به بوته فراموشى سپرده شد. از انقلاب عبرت آموز الجزایر نیز چیزى به ارمغان نماند و انقلابى که از مساجد و مدارس دینى سربرآورد، پس از پیروزى حتى یک روز هم حکومت دینى را تجربه نکرد و بالاخره انقلاب فرانسه که با آرمان‏هاى «ولتر» و «ژان ژاپلوسه» آغاز شد اما با دیکتاتورى ناپلئون بناپارت و کشورگشایى‏هاى وى ادامه یافت و با اعدام انقلابیون و جانشینى بوربن‏ها و سپس کمونیست‏ها به بیراهه کشیده شد.
رمز مانایى و پویایى انقلاب امام خمینى(ره) را باید در ماهیت اندیشه‏هاى جاوید حضرت امام(ره) جستجو کرد، اندیشه‏هایى که امروزه به عنوان یک مکتب جدید قد علم کرده و تعریف جدیدى از قدرت را در جهان امروز به نمایش‏گذارده است.
هنر امام به چالش کشیدن نظام هژمونیک مبتنى بر سلطه قدرت‏هاى استکبارى بود.امام دنیاى غرب را از موضع «کنشگرى» به ورطه «واکنش‏گرى» غلطاند و در کانون مبارزه، فرهنگ کثرت گراى غرب را به مبارزه طلبید. امام(ره) با اندیشه‏اى که مرزهاى جغرافیایى را درنوردیده بود، دایره تعارض بین اسلام و دنیاى مادى را نه ملى و منطقه‏اى، بلکه بین‏المللى دانست و فرمود: «اکنون ملت‏هاى جهان بیدار شده‏اند و طولى نخواهد کشید که این بیدارى‏ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد
پس از رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، سکاندار هدایت انقلاب اسلامى در اولین سخنرانى‏شان از آرمان‏هاى والاى امام گفتند و فرمودند: «ما با خدا پیمان بسته‏ایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان‏هایى که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشى‏نخواهیم کرد
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، هنر بزرگ امام و انقلاب او، ارایه یک اندیشه و مکتب سیاسى نو بود که هویت حقیقى جمهورى اسلامى ایران، مبتنى بر این تفکر و اندیشه سیاسى است و امروز مهمترین وظیفه، انتقال سالم مکتب امام به نسل‏هاى آینده است که در این راه باید نکات کلیدى و اساسى این اندیشه را با استمداد از بیانات و سیره عملى بنیانگذار این مکتب استخراج نماییم. اندیشه‏هاى نابى چون دفاع از جامعیت اسلام، اصل ولایت فقیه، سیاست نه شرقى و نه غربى، عدالت طلبى، حمایت از مستضعفان، ظلم ستیزى و استکبارزدایى و وحدت جهان اسلام.
بدون شک، اظهار ارادت به امام(ره) بدون اعتقاد به این مکتب سیاسى، بى‏مفهوم و خیالى است. امام بزرگوار، این تفکر را در طول سال‏ها تبیین نمود و با استقامت در راه آن، تمام مصایب را به جان خرید. این تفکر در واقع همان مکتب سیاسى اسلام است که امام خمینى(ره) از آن تعبیر به اسلام ناب محمدى(ص) کردند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضاى ستاد هفدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره) در پاسداشت آفتاب انقلاب فرموده بودند: «کسانى که مدعى طرفدارى و پیروى از امام هستند باید به اصول و خط امام پایبند باشند. در دورانى که دین حتى در عرصه‏هاى فردى کمرنگ بود، امام، نظام و دولتى را بر اساس دین پایه گذارى کرد، تکرار حرف‏هاى غربى‏ها از جانب برخى افراد با ادعاى پیروى از امام(ره) ناسازگار است. ما باید بدون تعارف و همانند امام در حفظ مرزهاى اعتقادى و اصول خود صریح باشیم و نگذاریم مرزهاى‏اعتقادى کمرنگ شود، نمى‏توان از یک طرف ادعاى دنباله‏روى از امام را کرد ولى از طرف دیگر با سرمایه‏دارى جهانى موافق بود و یا در پى کسب منافع شخصى بود و براى عدالت اجتماعى ارزش قائل نبود. نمى‏توان شعار طرفدارى از امام داد اما به دنبال جداسازى ایدئولوژى از سیاست بود و در مسیر ایدئولوژى زدایى آمریکایى‏ها حرکت کرد. در حالى که غربى‏ها سر اصول خود متعصب هستند از ما مى‏خواهند از اصول و ایدئولوژى خود دست برداریم

خط امام‏

«خط امام» از دو واژه تشکیل شده است؛ «خط» و «امام». قبل از ورود به بحث باید تصویر روشنى از این دو واژه بیان شود. خط در اصطلاح سیاسى به معناى «راه»، «جهت‏گیرى» و «روش» است. در عرف اجتماعى نیز وقتى از واژه «خط» استفاده مى‏شود، مراد یکى از این سه مفهوم است. مثلاً وقتى گفته مى‏شود: خط من این است یا وقتى گفته مى‏شود: خط من از شما جداست، منظور این است که راه، روش و جهت‏گیرى من این است و راه، روش و جهت‏گیرى من با شما تفاوت مى‏کند.

باید اضافه کرد که خط اگر چه گاهى در معناى تفکر یا مجموعه تفکرات و اعتقادات نیز استفاده مى‏شود ولى متداول نیست و طبعاً در این مقاله وارد بحث ما نمى‏شود.
«امام» در این واژه مراد حضرت امام خمینى(ره) مى‏باشد. با این وصف ترکیب «خط امام» به معناى «راه امام»، «روش امام» و «جهت‏گیرى امام» است. در عین حال از آنجا که این واژه در ادبیات سیاسى ما در «امور سیاسى» به کار مى‏رود طبعاً مراد از خط امام «راه سیاسى امام»، «روش سیاسى امام» و «جهت‏گیرى سیاسى امام» است و در سایر امورى که به امام متعلق است، به‏کار نمى‏رود.

واژه خط امام از نظر تاریخى با رخدادهاى سیاسى سالهاى 58 و 59 و 60 پیوند خورده است. در این دوره تاریخى در درون نیروهاى سیاسى مناقشه‏اى در گرفته بود. عده‏اى از نیروهاى سیاسى روى مبارزه با «امپریالسم آمریکا» تمرکز داشتند و معتقد بودند که براى مبارزه با امپریالیسم آمریکا باید از اردوگاه سوسیالیسم مدد گرفت و به باشگاه سوسیالیست‏ها بلوک شرق به رهبرى اتحاد جماهیر شوروى‏پیوست. حزب توده، چریک‏هاى فدایى خلق، جنبش مسلمانان مبارز و بعضى دیگر از گروههاى‏چپ الحادى یا چپ مذهبى این داعیه را تبلیغ مى‏کردند. در نقطه مقابل آنان، گروههاى دیگرى با اشاره به الحادى بودن شوروى، رابطه با آمریکا را ترجیح داده و توصیه مى‏کردند که با توجه به اشغال نظامى افغانستان از سوى ارتش شوروى و احتمال حمله این کشور به ایران، با آمریکا رابطه استراتژیک برقرار کنیم. این گروه معتقد بودند آمریکایى‏ها مسیحى هستند و امکان همکارى اطمینان‏بخش میان دو ملت توحیدى وجود دارد. نهضت آزادى، جبهه ملى و سایر گروههایى که لیبرال خوانده مى‏شدند، از این نظریه حمایت مى‏کردند. در واقع دو جریان یاد شده در یک نکته به هم مى‏رسیدند: «براى در امان ماندن از توطئه یک بلوک، ناگزیر باید به بلوک دیگر روى آورد و با آن همکارى استراتژیک داشت»

این در حالى بود که انقلاب اسلامى ایران بر اساس اصل «نه شرقى، نه غربى» راه جدیدى را در عرصه روابط بین‏الملل جستجو و راه خود را از دو بلوک جدا و حتى در نقطه مقابل آن ارزیابى مى‏کرد. تجربه دهه اول انقلاب اسلامى ثابت نمود که هر دو بلوک با برپایى و استقرار «جمهورى اسلامى» مخالف بودند و براى براندازى آن همکارى مى‏کردند. البته تلاش‏هاى فراوان آنان که در ابعاد نظامى، سیاسى، اقتصادى و دیپلماتیک دنبال شد نه تنها «جمهورى اسلامى»را در ایران تضعیف نکرد بلکه ایده جمهورى اسلامى در سطح منطقه تکثیر شد و در دهه سوم به یک بلوک قدرتمند در عرض جغرافیایى‏حدود 3 میلیون کیلومتر مربع و در گستره انسانى حدود 200 میلیون نفر جمعیت تبدیل گردید.

جریان چپ، حزب توده و... از حرکت و اهداف و اندیشه امام به «خط امام» تعبیر مى‏کرد و مهمترین شاخصه آن را «ضد امپریالیستى» به معناى ضد آمریکایى مى‏دانست.
در نخستین روزهاى سال 79 بود که جمعى از تجدیدنظرطلبان براى شرکت در کنفرانس ننگین برلین عازم آلمان شدند. یکى از افراد این گروه، اکبر گنجى بود که در طول سفر گفتگویى را نیز با روزنامه آلمانى «تاگس استپیگل» انجام داد.
گنجى در آن گفتگو تصویرى موهن از امام راحل(ره)، ارائه کرد و گستاخانه اعلام کرد: «اگر فردى فهم توتالیتر از دین را تبلیغ و ترویج کند جایش در موزه تاریخ ایدئولوژى‏هاى فلاکت بار است و امام خمینى دیگر وجود ندارد و او نیز روزى به موزه خواهد رفت
دست اندرکاران روزنامه آلمانى هم با انتخاب تیترى تحت عنوان «عاقبت خمینى در موزه است» نهایت شور و شعف خود را از این گزافه گویى‏ها ابراز داشتند. در آن ایام اکثریت افراد و جریان‏هاى به اصطلاح، اصلاح طلب نه تنها واکنشى در محکومیت این گنده گویى‏ها از خود نشان ندادند بلکه این ننگ تا آنجا پیش رفت که حتى روزنامه صبح امروز به مدیر مسؤولى سعید حجاریان، در تاریخ 30 فروردین سال 79 در یک فرار به جلو و با درج یادداشتى خواستار محاکمه آیت الله مصباح یزدى به خاطر انتقاد از گنجى شد.
به موزه سپردن امام، سالهاست که به آرزوى اول تجدیدنظرطلبان داخلى و مقامات غربى تبدیل شده است. بدیهى است که این آرزو، نه سپردن جسم و پیکر آن عزیز بلکه به فراموشى سپردن اندیشه هاى‏ژرف و رهایى‏بخش آن منادى خیر و پاکى است که بیش از هر انسانى خود را به مرزهاى عصمت نزدیک کرده بود.
اما در روزهایى که فرزندان معنوى امام(ره)، بار دیگر جامه‏دان‏ها را بیرون آورده‏اند تا در بیستمین سال غم فراق آن اسطوره جاوید لباس‏هاى مشکین بر تن کنند، محمدرضا خاتمى دبیرکل سابق حزب مشارکت در گفتگو با آخرین شماره هفته نامه رویش به انتقاد از برخى آراى امام(ره) پرداخته و گفته است: «وقتى مطالب امام(ره) را بررسى مى‏کنیم، چیزهایى به سود و چیزهایى هم به ضرر ما است. ما که امام(ره) را معصوم نمى‏دانیم. امکان دارد که ایشان هم دوره‏اى کم و کاستى داشه باشد.» در این گفتگو که خانم زهرا اشراقى همسر محمدرضا خاتمى نیز حضور دارد، در تبیین مفهوم «انقلاب» و «اعتدال» مى‏گوید: «به نظر من وقتى در ایران انقلاب شد یعنى همه ما تندرو هستیم. اصلا انقلاب یعنى تندروى، هر کسى خودش را انقلابى بداند تندروست و هر کسى هم که به تندروى، تغییرات و اصلاحات اعتقاد نداشته باشد به معناى اعتدال است که در کشور ما هیچ معنایى ندارد. اعتدال یعنى سکوت محض و بى‏تفاوتى‏نسبت به همه چیز»
اگرچه در پاسخ به این اظهارات مى‏توان یک دنیا سخن گفت اما به اقتضاى این مجال کوتاه تنها به اجمال و گذرا به چند نکته اشاره خواهیم کرد؛
نقد آرا و افکار امام چه جایگاه و ضرورتى یافته است که باید به قول آقاى خاتمى «تا دیر نشده» آن را انجام داد؟ امروز از نقد نزدیکترین و شبیه‏ترین فرد به معصومین در عصرحاضر، چه کسانى سود مى‏برند؟
اگر امروز در برخى امور دچار مشکلاتى هستیم، آیا این مشکلات ریشه در عمل به آراء و اندیشه‏هاى امام دارد یا آن‏که در دورى گزیدن و عمل نکردن به توصیه‏هاى بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران است؟ انقلاب اسلامى با هدایت و رهبرى امام آغاز شد و شالوده و زیربناى فکرى و مشروعیت این نظام هم در گرو اندیشه‏هاى ناب و اسلامى آن فقیه جامع الشرایط است. اگر امروز شاهد زخم زبانها و یورش‏هاى ناجوانمردانه به امام هستیم، نطقه اوج و کانونى آن را باید یورش به مکتب سیاسى امام دانست. مکتبى که خواب راحت را از چشمان سلطه گران و مستکبران ربوده است.
امام یک استثنا در نظریه و عمل‏
رمز مانایى و پویایى انقلاب امام را باید در ماهیت اندیشه هاى‏جاوید آن حضرت جستجو کرد، اندیشه‏هایى که امروز به عنوان یک مکتب جدید قد علم کرده و تعریف جدیدى از قدرت را در جهان امروز به نمایش‏گذارده است.
به تعبیر مقام معظم رهبرى، هنر بزرگ امام و انقلاب او، ارائه یک اندیشه و مکتب سیاسى نو بود که هویت حقیقى جمهورى اسلامى ایران، مبتنى بر این تفکر و اندیشه سیاسى است. اندیشه‏هاى نابى چون دفاع از جامعیت اسلامى، اصل ولایت فقیه، سیاست نه شرقى و نه غربى، عدالت طلبى، حمایت از مستضعفان، ظلم ستیزى و استکبارزدایى و وحدت جهان اسلام، که سخت مورد حقد و کینه دشمنان و بدخواهان قرار گرفته است.
اما شب پرستان و خفاش صفتان امروز و فردا بدانند که نمى‏توان به انکار خورشید نشست. خورشید عالمتاب امام تابیدن گرفته و این خورشید را غروبى نیست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/11:: 3:28 عصر     |     () نظر

راه رهبرى، خط واقعى امام(ره)
امروز مهمترین و روشن‏ترین الگوى تبعیت از «خط امام خمینى» بنا به تجربه 20 ساله اخیر، حضرت آیت‏ا...العظمى خامنه‏اى- دامت برکاته- مى‏باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامى بدون آن‏که قایل به تفاوت باشد، همه مواضع و رویکردهاى حضرت امام را پى گرفتند و با جدیت تمام از آن پاسدارى کردند. برهمین اساس خط امام همان خط رهبرى و خط رهبرى همان خط امام است. باتوجه به انحرافاتى که طى‏دو دهه گذشته در رفتار و سلوک سیاسى بسیارى از شخصیت‏هاى سیاسى و از جمله بعضى از داعیه داران«خط امام» مشاهده شد، تردیدى وجود ندارد که اگر سکان انقلاب و نظام در دستان بسیارى‏از آنان بود، امروز اثرى از «خط امام» باقى نمانده بود.
یکى از اساسى‏ترین مبانى خط امام(ره) محور قرار دادن خداوند در همه امور مى‏باشد. چنانچه آن امام همام(ره) در بیان علل قیام و حرکت انقلابى ملت ایران مى‏فرمایند: «همه قیام کنید و براى خدا قیام کنید، قیام فردى در مقابل جنود شیطانى باطن خودتان و قیام همگانى در مقابل قدرت‏هاى شیطانى.»
این باور عمیق امام(ره) بود که با خدامحورى مى‏توان به مقابله با همه مشکلات وچالش‏ها پرداخت و رویگردانى از آن در هر دوره‏اى آغاز شکست‏هاست. بر همین اساس مى‏فرمودند: «اگر ما یک روزى اتکاى خودمان را از خدا برداشتیم و روى نفت گذاشتیم یا روى سلاح گذاشتیم، بدانید که آن روز، روزى است که ما رو به شکست خواهیم رفت»
بر اساس همین راهبرد حضرت امام(ره) چالش‏هاى امروز و فرداى کشور را قابل رفع دانسته و براى‏همیشه فرموده‏اند: «یک کشورى که براى خدا قیام کرده است براى خدا هم پایدار مى‏ماند و براى خدا هم ادامه مى‏دهد.»
رهبر معظم انقلاب با عنایت به این راهکار راهبردى از اصول حضرت امام(ره) در بیان شاخصه‏هاى اصولگرایى مى‏فرمایند: «ایمان، هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن در درجه اول قرار دارد.... ایمان دور از خرافه‏گرایى و سست‏اندیشى، ایمان روشن‏بینانه، ایمان به دین، ایمان به نظام، ایمان به مردم، ایمان به آینده، ایمان به خود، ایمان به استقلال کشور و ایمان به وحدت ملى و ایمانى که در هیچ بخشى برافروزنده آتش‏هاى‏تعصب فرقه‏اى نباشد:»
حضرت امام(ره) با تأکید بر اخلاص در نیت، اخلاص در اندیشه و اخلاص در عمل همواره معتقد بودند که مبادا نیت‏هاى خالصى که در ابتداى کارهاى انقلابى بوده تغییر پیدا کند. آن بزرگوار با اعتقاد به این‏که اگر نیت‏ها خالص براى خدا نباشد، دست رحمت الهى از ما برداشته مى‏شود، مى‏فرمودند: «نهادهایى که در ایران از خود ملت پیدا شد، اولش با یک قصد خالص الهى پیدا شد و ظاهر شد. اگر این قصد خالص در پیش شما کوچک بشود دست خدا هم برداشته مى‏شود که این نهادى که شما در آن خدمت مى‏کنید و خدمت ارزنده‏اى هست، بسیار کوشش کنید که این خدمت در راه خدا باشد.»\
این اصل کاربردى که راه علاج تمامى ملتها در همه اعصار مى‏باشد بارها مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته و معظم له براى حصول آن نیز توصیه‏هاى لازم را بیان مى‏فرمایند: «ما بارها مى‏گوییم خدمات مسؤولان نظام از هر عبادتى بالاتر است، این حرف درستى است و مبالغه هم در آن نیست. اما بدانید، این خدمات، آن وقتى خدمت خواهد شد و آن وقتى با خلوص و با درخشش و شفافیت خود باقى خواهد ماند که شما دلتان با خدا مأنوس باشد
نسخه شفا بخش دیگر حضرت امام(ره) براى پیشرفت امور کشور و رفع چالش‏ها و موانع، عمل به تکلیف و وظیفه بود که از منظر ایشان این رویکرد، بسیار مهمتر از نتیجه عمل خواهدبود چرا که اگر همه افراد جامعه و مسؤولین به وظایف و تکالیف فردى و اجتماعى خود عمل نمایند و به جاى توجه به نتیجه، تکلیف محور باشند دیگر کسى به خاطر ترس از شکست یا عدم نتیجه مطلوب از اقدام لازم سر باز نخواهد زد. چنانچه آن حضرت(ره) مى‏فرمایند: «ما نباید نگران باشیم که آیا در کارهایى که انجام مى‏دهیم، چه کارهاى شخصى و در بین خودمان و خداى‏خودمان و چه در کارهاى اجتماعى که به عهده کسانى هست، نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم
این راهکار حضرت امام(ره) براى همیشه مشکل گشاست اما در شرایط بحرانى که مدیریت ویژه نیاز دارد و بسیارى ممکن است به جهت هراس از نتیجه، مردد شوند این توصیه آزمون مهمى در برابر پیروان و عاملین به فرامین ایشان مى‏گشاید. رهبر معظم انقلاب در طول دو دهه گذشته عملاً اثبات فرموده‏اند که در منش و رفتار خویش همواره تکلیف‏گرا بوده و نتیجه عمل خود را از خداى بزرگ مسئلت داشته‏اند. چنانچه امام راحل تأکید داشتند: «همه ما مامور به اداى تکلیف و وظیفه‏ایم نه مامور به نتیجه
امام بزرگوار در مجموعه فرمایشات خویش حدود 1125 بار از مردم و مردم‏دارى سخن گفته و حدود 700 مرتبه نیز نسبت به مستضعفان و محرومین توصیه فرموده‏اند که بیانگر جایگاه مردم و لزوم رسیدگى‏به محرومین در اندیشه سیاسى ایشان مى‏باشد. معظم‏له بارها با ترجیح گودنشین‏ها بر مرفهین بر لزوم خدمت‏رسانى به آن‏ها تأکید نموده و مى‏فرمودند: «این پایین شهریها و این پابرهنه‏ها به اصطلاح شما، این‏ها ولى نعمت ماها هستند... خداوند به ما توفیق بدهد که ما یک خدمتگزارى براى این‏ها باشیم و به این نعمت موفق بشویم
مقام معظم رهبرى بر همین اساس خطاب به مسؤولان نظام مى‏فرمایند: «این مردم همانطور که امام مکرر فرموند ولى نعمتهاى ما هستند، این شوخى نیست. امام فرمودند: اگر به من خدمتگذار بگویند، بهتر از این است که رهبر بگویند. این حرف درستى است، چون خدمتگذارى، براى انسانى که دلش بیدار باشد. مدح بزرگترى‏است.خدمتگذارى به مردم افتخار است این اسم‏ها و این سمتها و این تیترها که افتخارى ندارد.... اگر توانستم خودم را قانع کنم که من خدمتگذارم، یک چیزى، و الاّ چه ارزشى دارد؟ خدمتگذار چه کسانى؟ مردم.
البته همه افراد ملت و جامعه را باید خدمت کرد اما مراد، عمدتاً طبقه محرومند که باید مورد توجه خاص براى خدمت قرار بگیرند. به دودلیل ؛ اولاً چون احتیاجشان بیشتر است و عدل این را اقتضاء مى‏کند، ثانیاً چون پشتیبانى آن‏ها از نظام، جدیتر و همیشگى‏تر است و از اول این طور بوده است
از جمله راهبردهاى بنیادین در اندیشه سیاسى امام راحل(ره) جهت حل مشکلات بنیادین جامعه حفظ استقلال کشور در همه زمینه و رهانیدن ایران اسلامى از زنجیره وابستگى کهن آنست.
این دیدگاه که همواره باید جزء مولفه‏هاى اساسى منافع ملى در دستور کار تصمیم‏سازان قرار داشته باشد اگر چه ممکن است از نقطه نظر کارشناسى، نتواند پاسخگوى مشکلات کوتاه مدت گردد اما به عنوان یک راهکار عملى دائمى، نتایج پرثمرى در بلند مدت به‏دنبال خواهد داشت.

این رویه در سیره عملى ونظرى امام راحل(ره) به صورت مکرر قابل مشاهده است و بارها بر لزوم استقلال همه جانبه کشور تأکید مى‏فرمودند. براى دستیابى به این استقلال، از نگاه ایشان ریشه وابستگى‏ها در وابستگى فکرى نهفته و نقطه شروع استقلال ملت‏ها، رهایى از وابستگى‏هاى نظرى و فکرى است. چنانچه در فرمایشات ایشان آمده است: «بزرگترین وابستگى ملتهاى مستضعف برابر قدرتها و مستکبرین، وابستگى فکرى و درونى است که سایر وابستگى‏ها از آن سرچشمه مى‏گیرد
از نگاه حضرت امام(ره) «تا استقلال فکرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهدشد
مقام معظم رهبرى در نخستین سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) تعیین فرمودند: «نقطه قوت و پایدارى‏ملت ایران مبتنى بر دو چیز است، یکى توکل برخدا و دوم تمسک به اصول انقلاب و اصولگرایى‏که همان خط واقعى امام(ره) مى‏باشد. و ثانیاً همه دشمنى و خصومت دشمنان انقلاب اسلامى از همین علت ناشى مى‏گردد
یک پرسش اساسى در این ارتباط که عدم پاسخگویى به آن مى‏تواند سوءبرداشت‏ها و حتى انحراف در روند انقلاب را به‏دنبال داشته باشد، به ماهیت و چیستى اصول اساسى انقلاب مورد تأیید حضرت امام(ره) باز مى‏گردد که مورد عنایت رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.
استراتژى امام(ره) در مواجهه با دشمنان جهان اسلام، بیدارى امت اسلامى و یورش مستمر به اردوگاه فکرى دشمنان بود. امام(ره) با خلق ادبیات وتفکرى قدرت بخش وامنیت آفرین، دکترین امنیتى جهان اسلام را ترسیم کرد، آنجا که مى‏فرمود:«ما درصدد گسترش نفوذ اسلام درجهان و کم کردن سلطه جهان خواران هستیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه‏هاى فاسد صهیونیسم، سرمایه‏دارى و کمونیسم درجهان هستیم. ما تصمیم گرفته‏ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‏هایى را که بر این سه پایه استوار گردیده‏اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله(ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت‏هاى آینده شاهد آن خواهند بود... ما باید درارتباط با مردم جهان ورسیدگى به مشکلات ومسایل وحمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم... الان اسلام به تمامه درمقابل کفر واقع شده است.جنگ، جنگ است و عزت و شرف و میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است. ملتى که شهادت دارد اسارت ندارد،، ما مثل حسین درجنگ وارد شدیم و بایدمثل حسین به شهادت برسیم... ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد، متحد شوید که در سایه اتحاد، پیروزیتان برابر قدرت‏ها حتمى است.
سلامت وصلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است، قدرت‏هاى جهان بدانند امروز مثل دیروز نیست که با یک تشر، ملت‏ها چون دولت‏ها از میدان عقب‏نشینى کنند، مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت‏هاست، وظیفه ماست که درمقابل قدرت‏ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم، این سیلى که ابرقدرت‏ها از ایران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند
امام(ره) درمواجهه با دشمنان اسلام و بشریت، دو سیلى محکم برگوش آن‏ها نواخت. سیلى اول امام(ره) در مبارزه سلبى ودفاعى بود. در منازعه سلبى، طرف مدافع صرفاً در پى خوددارى از اعطاى امتیاز و ایستادگى در برابر دشمن به نحوى است که او نتواند امتیازى کسب نموده و طرف مدافع را به سوى‏اهداف خود سوق دهد. بخشى از فرمایشات حضرت امام(ره) درباره عدم تسلیم در برابر دشمنان، دراین زمینه ارزیابى مى‏شود: «ما تسلیم بى‏عدالتى نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد. امروز همه، انقلابى و آماده شهادت هستند. من به پیروزى خودمان اطمینان دارم، دولت آمریکا مفهوم شهادت را نمى‏فهمد. من جداً اعلام مى‏کنم که ما مى‏توانیم به آسانى در برابر تجاوز آمریکا بایستیم. آمریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند. ما دندان‏هاى آمریکا را در دهانش خرد مى‏کنیم. مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت‏هاست. ما هیچ خوفى از ابرقدرت‏ها نداریم. تمام گرفتارى‏هاى ما از این آمریکا و اسرائیل است. همه ملت ما، دشمن شماره اول خودش را امروز آمریکا مى‏داند. آن داغى که به دل آمریکا به واسطه این نهضت وارد شده است، به دل هیچ کس وارد نشده است. خوشوقتى کامل آن روزى است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و به خصوص آمریکاى جهانخوار از سرمسلمانان قطع شود
اما با نگاهى گذرا بر سیره و گفتار امام راحل(ره) مى‏توان به خوبى پى برد که ایشان مبارزه با دشمن را صرفاً سلبى وتدافعى نمى‏بیند، هر چند که همین مبارزه سلبى و دفاعى هم خود افتخار بزرگى است که اکثر حاکمان و دولتمردان فعلى دنیا فاقد آن هستند.
سیلى دوم امام، مبارزه‏اى تهاجمى، اثباتى و با رویکرد به انفعال کشانیدن دشمن و مجبور کردن او به اعطاى امتیازات پى درپى بود. آنجا که مى‏فرمود:«به سلاح و صلاح مجهز شوید که خداوند با شماست. اسلام در بعد سیاسى، بدون تشبث به دروغ و خدعه وتوطئه فریبنده، کشورها را به اداره وتمشیت حکومت سالم هدایت مى‏کند. اقتصاد را به صورت سالم و بدون وابستگى، به نفع همگان، در رفاه همه مردم و با اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور مى‏کند. این به عهده علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم برجهان اسلام، طرح‏ها و برنامه‏هاى سازنده و در برگیرنده منافع محرومین و پابرهنه‏ها را ارائه دهند وجهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به در آورند، البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه‏هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه‏دارى غرب و اشتراکى شرق، بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست. ارائه طرح‏ها و تبیین جهت‏گیرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومین وگسترش مشارکت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهیدستى به شمار مى‏رود. پیش کسوتان جهاد و شهادت درهمه صحنه‏ها حاضر و آماده باشند و مردانه درمیدان باقى باشید و این نهضت را جلو ببرید تا ان شاءالله اسلام، محتواى مترقى‏پیاده شود. ما در صدد صدور انقلاب اسلامى و حاکمیت ارزش‏هاى اسلامى و برافراشته شدن پرچم اسلام در اقصى نقاط جهان هستیم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/11:: 3:27 عصر     |     () نظر

سیره امام(ره) نشان مى‏دهد که او روحى ذلت ناپذیر و ستم ستیز داشت و نهیبش صاعقه‏اى بود که لرزه بر اندام استکبار و نوکران آن مى‏انداخت. امام(ره) آمریکا را «شیطان بزرگ» و «ام الفساد قرن» نامید. او با افشاى ماهیت درنده خویى آمریکا و غده چرکینى به نام اسرائیل، بمب بیدارى اسلامى را درمنطقه منفجر کرد.
به تعبیر مقام معظم رهبرى، «آنچه زمامداران مختلف، مایه امتیاز آن‏ها مى‏شد، اغلب آن صفات را ما در امام مجتمع مى‏دیدیم. او، هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد مى‏کرد و هم ضربه‏اى را که به دشمن وارد مى‏کرد، ضربه‏اى قاطع بود. همه آن چیزهایى که براى یک انسان لازم است تا بتواند درچنین جایگاه حساس و خطیرى انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضى بکند، در این مرد جمع شده بود
آرى، امام یک حقیقت همیشه زنده تاریخ است که به ما چگونه ایستادن را آموخت. خط امام(ره)، خط کش مدرج مهندسى حکومت ولایى است که زوایاى مردمسالارى دینى را در همه عرصه‏ها اندازه مى‏زند. امام خمینى(ره) در عصر اقبال به مدرنیته، انقلابى را رهبرى نمود که به تعبیر میشل فوکو در برابر مدرنیته بود. انقلابى که به نام خدا سلطنت را از سریر قدرت به حضیض ذلت کشاند و نقطه عزیمت صورتبندى یک هویت سیاسى دین مداردر دنیاى هویتهاى سکولار بود.
امام خمینى(ره) چه در زمان حیات پربرکت‏شان و چه در وصیتنامه سیاسى- الهى‏شان به واضح‏ترین شکل ممکن ضمن تنقیح مناط هویت سیاسى انقلاب اسلامى، چشم انداز مردمسالارى دینى را متصل به حکومت آخرین منجى بشریت، صاحب عصر و الزمان ترسیم کردند و تنها راه اصلاح بشریت را تن دادن به حکومت الله مى‏دانستند.
به تعبیر مقام معظم رهبرى: «امام راحل در دوران نهضت اسلامى و پس از پیروزى انقلاب اسلامى با نوشتار و گفتار خود خطوط اساسى و مرزهاى نظام جمهورى اسلامى ایران را مشخص کردند و مهم‏ترین مسأله، رعایت این مرزها و حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى است
اما امروز تنها دو دهه از رحلت جانگداز این رحیل حق مى‏گذرد و زمان فراغ یار چندان فراخ نیست که پژواک غریو پیامبر گونه‏اش فراموش و یا دچار کژتابى مى‏شود. در این روزها که به سالگرد عروج ملکوتى امام بزرگوارمان رسیدیم به موازات تلاش براى بزرگداشت مقام و منزلت ایشان، باید خطوط و اصول آن بزرگوار به عنوان شاخصها و مناطهاى هویت انقلاب اسلامى مورد بازخوانى قرارگیرد.
خط امامى بودن تابلویى براى پایبندى به مبانى انقلاب اسلامى است. خط امامى یعنى کسى که عارف به معرفت اصول نظام اسلامى است. خط امامى یعنى جریانى که از زلال اندیشه‏هاى ناب بنیانگذار انقلاب سرچشمه مى‏گیرد.
نظریه ولایت فقیه، درون پروژه احیاگرایى معناى دیگرى مى‏یابد. امام با توجه به تجارب سیاسى و عملى‏خود، به این درک رسیدند که تنها با همطراز نمودن اختیارات فقیه با پیامبر و ائمه معصومین (ع) است که فقه مى‏تواند همچنان به عنوان برنامه‏اى احیاگرایانه مورد توجه قرار گیرد: «روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد نمى‏تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست» (امام خمینى، صحیفه نور، ص‏100(
تنها با کسب اختیارات مطلق توسط فقیه است که «دین حداکثرى» مى‏تواند به حیات خود ادامه دهد. با شکست فقه و محقق نشدن شریعت، دین به حاشیه رانده خواهد شد. احیاى دین به احیاى شریعتِ آن وابسته است. بنابراین در دیدگاه امام هر نوع جریانى که به تضعیف قدرت فقه و فقیه بینجامد، نمى‏تواند جریانى احیاگرایانه قلمداد شود.
در مجموع مى‏توان گفت که پروژه ولایت مطلقه فقیه، با تجربه زیست سیاسى امام نسبت مستقیم دارد و از دل مشکلات موجود بر سر راه احیاى دین خلق شده است. لذا درک احیاگرانه از آن، ما را از تقلیل‏گرایى‏سیاسى باز مى‏دارد.
مقام معظم رهبرى همواره در سخنان خود در مورد اندیشه و راه امام(ره) چند نکته اساسى را مد نظر قرار داده‏اند:
سعادت کشور تنها در ادامه راه امام(ره) است. رهبر معظم انقلاب حتى با صراحت مى‏فرمایند: «این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینى و مملوس عرض مى‏کنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرت‏هاى استکبارى شکل گرفته بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند هیچ راهى ندارد جز این‏که به خط امام و راه امام متمسک شود، هم تفکرات او را در مجراى زندگى و عمل و فکر قرار دهد و هم شیوه او را.» (10/3/84)
معناى احیاى نام امام(ره) دنبال نمودن خط امام است و اگر بخواهیم کشور را آباد و آزاد کنیم باید این خط را دنبال نماییم. (10/3/84) و تنها با پیمودن راه امام، مسایلى چون فقر، عقب افتادگى، اجراى عدالت، عزت بخشیدن به ملت‏هاى مسلمان، حاکم نمودن اخلاق و تقوا در رفتار فردى و حکومتى را مى‏توان حل نمود و البته همه این موارد جزء اهداف امام(ره) بوده پس خط امام یعنى دنبال نمودن اهداف امام خمینى(ره). (14/3/84)
مقام معظم رهبرى، خودى و غیر خودى را در سنجش با شخصیت، اندیشه و وصیت‏نامه امام(ره) قرار داده و مى‏فرمایند: «آن کسى که امام و راه امام و وصیت‏نامه امام را قبول دارد، او خودى است.» (14/3/85) ایشان همچنین افرادى را که استقلال ایران، عزت و پیشرفت علمى کشور و مخالفت با سلطه‏طلبى آمریکا را دنبال مى‏کنند و به آن پایبند هستند را خودى مى‏دانند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در جمع اعضاى ستاد ارتحال امام(ره) با صراحت و جدیت بیشترى موضوع حساسیت نسبت به مرزهاى سیاسى و اعتقادى نظام را مطرح کردند و با اشاره به این‏که نوشتار و گفتار حضرت امام(ره) خطوط اساسى و مرزهاى نظام را مشخص مى‏کند، مهم‏ترین مسأله را حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى اعلام کردند. ایشان تصریح نمودند که «امام بزرگوار در مراحل مختلف انقلاب اسلامى همواره تلاش کردند با حفظ حریم هویت انقلاب اسلامى مانع از کج‏روى و گمراهى و نفوذ عناصر بیگانه شوند که این روش درس بزرگى براى ماست.» (13/3/87)
بنابراین مقام معظم رهبرى بار دیگر توصیه مکرر خود را در مورد حفظ مرزها با غیر خودى‏ها به فعالان سیاسى‏جناح‏ها و گروه‏هاى سیاسى یاد آور شدند و فرمودند: «مرزهاى سیاسى و اعتقادى همانند مرزهاى جغرافیایى است که اگر کمرنگ شوند و یا حساسیت‏ها در قبال آن‏ها کم شود، ممکن است برخى‏خودى‏ها بدون آن‏که متوجه باشند وارد حریم بیگانگان و یا برخى بیگانگان و غیر خودى‏ها وارد حریم انقلاب اسلامى شوند. متاسفانه این اتفاق در کشور ما افتاد و بر اثر غفلت‏ها، در برخى مواقع، اهتمام جدى براى حفاظت از مرزهاى فکرى، عقیدتى و سیاسى نشد و در نتیجه کسانى که از خانواده انقلاب و عاشق امام بودند. به تدریج و بدون آن‏که متوجه شوند از مرزها عبور کردند و بر اثر تنفس در فضاى خارج از این مرزها دچار دگرگونى و تغییر شدند البته از آن طرف هم کسانى ناروا و بدون هیچ مشکلى داخل مرزها شدند.» (3/3/87)
یکى از مباحث اساسى مطرح شده توسط مقام معظم رهبرى طى مقطع زمانى مورد اشاره (83-87) تبیین نقش و چگونگى مواجه امام خمینى(ره) با نظام جهانى است مهم‏ترین محورهاى دیدگاه مقام معظم رهبرى‏در این زمینه عبارت‏است از:
مکتب سیاسى حضرت امام(ره) بعد جهانى و بین‏المللى دارد و عناصر و ویژگى‏هاى آن سخن جدیدى براى جهانیان بوده و راه‏هاى تازه‏اى را پیش‏روى آن‏ها قرار مى‏دهد. بنابراین گفتمان حضرت امام(ره) مردم جهان را به رویگردانى از گفتمان‏هاى شرق و غرب و روى آوردن به اندیشه اسلامى دعوت مى‏کند. (14/3/83)
امام(ره) با ترسیم نظام سیاسى اسلام بازیگران جهانى را در چارچوب روش‏ها و اهداف خود به بازى‏گرفت ؛ نه این‏که خود در میدان آن‏ها بازى کند. بنابراین دشمن را غافلگیر کرد و ساز و کار استکبارى دنیا را فرو ریخت. (10/3/84)
بیدارى مسلمانان جهان، بازیابى هویت اسلامى آن‏ها و نیز معرفى هویت جمهورى اسلامى در عرصه بین‏الملل از نتایج اساسى اقدامات حضرت امام(ره) در عرصه جهانى است (14/3/85 و 86)
امام(ره) شناخت دقیقى از ابرقدرت‏ها داشت این شناخت به ما مى‏آموزد که با ابرقدرت‏ها به هیچ وجه نمى‏توان مصالحه نمود چرا که طبیعت سلطه‏طلبى دارند. (14/3/86)
همانگونه که گذشت تأکید بر مکتب سیاسى امام و ویژگى‏هاى آن و نیز خط امام(ره) و شاخصه‏هاى آن به نوعى در هر دو مقطع زمانى مورد بحث وجود داشته است. اما در مقطع زمانى اول (76-83) بنا بر مسایل سیاسى موجود یعنى وجود جریانات اصلاح‏طلب و منتقد نظام در قدرت، مقام معظم رهبرى بیشتر به عناصر اسلام و مردم در مکتب سیاسى امام اشاره نموده و سخنان خود را پیرامون نهادینه سازى‏موضوع پیوند عمیق امام و نظام سیاسى ایشان با اسلام و مردم بیان نمودند.
به دیگرسخن شاید مقام معظم رهبرى ظرفیت سیاسى آن زمان را براى بیان زوایاى عمیق‏ترى از اندیشه و راه امام(ره) مناسب نمى‏دیدند.
اما در مقطع زمانى (83-87) رهبر معظم انقلاب با توجه به این‏که جریانات اصول گرا قدرت را در دست گرفته ومردم و دولت به شعارهاى اولیه انقلاب برگشتند، زوایاى عمیق‏ترى از اندیشه و راه امام(ره) را نمایان ساختند. تأکید بر سیاست معنوى و اخلاقى، تبیین ریشه داشتن ولایت فقیه در متن دین و ارزش‏ها، توصیف امام به مثابه پیغمبر و شجره طیبه، تأکید بر راه امام به عنوان تنها نسخه پیشرفت و توسعه کشور، انتقاد از کم‏رنگ شدن مرزهاى عقیدتى- سیاسى و نگاه و مواجه بین‏المللى حضرت امام(ره) زوایاى عمیق و در عین حال جدیدى است که رهبر معظم انقلاب با توجه به تغییر فضاى سیاسى‏کشور بیان فرمودند.
بنابراین این مسأله که بیانات مقام معظم رهبرى در دهه سوم انقلاب در مورد شخصیت و اندیشه امام خمینى(ره) با توجه به تحولات سیاسى کشور از سمت یک دیدگاه رسمى و تأکید بر مفاهیم ساختارى و اساسى به سوى یک نگاه عمیق و تأکید بر مفاهیم معنایى و در عین حال ریشه‏اى در جریان بوده است، ثابت مى‏شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/11:: 3:27 عصر     |     () نظر

شاخصه‏هاى خط امام(ره)
1-محوریت روحانیت و حوزه‏ها؛ حضرت امام خمینى با درک انحرافاتى که از سوى جریانات غیرمؤمن و داراى تفکرات انحرافى و یا التقاطى، نهضت‏هاى اسلامى را به انحراف کشاندند، تأکید زیادى روى‏محوریت روحانیت در حرکت عمومى انقلاب داشتند و به دیگران اندرز مى‏دادند که:«کنار گذاشتن روحانیت، غلتیدن در دام ابرقدرت‏ها را در پى خواهد داشت»
2-طرد لیبرال‏ها و دلبستگان به مکاتب انحرافى شرقى و غربى؛ حضرت امام خمینى همواره خواستار هوشیارى نیروهاى انقلاب در برابر وساوس لیبرال‏ها و نفاق افکنان بودند و معتقد بودند لیبرال‏ها که هیچ هنرى جز منفى‏بافى ندارند، اگر مسلط شوند، اسلام، آزادى و استقلال کشور را در پیش پاى‏آمریکایى‏ها قربانى مى‏کنند.
3-مقاومت در برابر نقشه‏ها و طرح‏هاى آمریکا و هم‏پیمانان آن؛ حضرت امام خمینى هرگونه مدارا با آمریکا را مقدمه انهدام انقلاب اسلامى مى‏دانستند و معتقد بودند باید با ضربات پیاپى به آنان مجال توطئه و تفکر را از آنان سلب کرد. امام آمریکا را در رأس دشمنان اسلام دانسته و دشمنى آن با انقلاب و اسلام را مبنایى و حل نشدنى مى‏دانستند.

4- حمایت از محرومین و مستضعفین؛ حضرت امام خمینى انقلاب را متوجه و متعلق به «اقشار پایین جامعه» مى‏دانستند و معتقد بودند که ثروتمندان و طبقات بالاى جامعه نقشى در آن نداشته‏اند. او محرومین را صاحبان اصلى انقلاب و «ولى نعمت» مسؤولان مى‏دانستند و بارها به آن توصیه مى‏کردند که در هر طرح و برنامه‏اى باید منافع و مصالح این محرومین در نظر گرفته شود.
5- خداباورى و خدامحورى؛ حضرت امام معتقد بودند انقلاب براى اسلام بوده و اگر هدف غیر از پیاده کرن احکام اسلامى بود، مردم جوانان خود را به سمت میدان‏هاى خطر نمى‏فرستادند و بر شهادت آنان صبر نمى‏کردند. امام در عین این‏که معتقد بودند در پیاده کردن احکام نورانى اسلام نباید به هیاهوهاى شرق و غرب اهمیت داد، مصالح اجتماعى را در پیاده کردن احکام اسلام و روند آن مدنظر قرار مى‏دادند و معتقد بودند اگر مصلحت جامعه اقتضا کند، مى‏توان اجراى بعضى از احکام را به بعد موکول کرد.

6-وحدت کلمه؛ حضرت امام وحدت و همدلى را رمز پیروزى انقلاب و ماندگارى آن مى‏دانستند و محور آن را عبور از خواسته‏هاى نفسانى معرفى مى‏کردند. حضرت امام «نفوذى‏ها» را مهم‏ترین خطر در روند تفرقه‏افکنى میان «برادران» دانسته و طیف‏هاى مختلف را از آنان برحذر مى‏داشتند.

7- ولایت مطلقه فقیه؛ مدل حکومتى حضرت امام که او آن را از دل اسلام و اجماع فقهاى شیعه در طول 14 قرن گذشته به دست آورده بود، «ولایت فقیه» بود. ولایت فقیه در واقع تفسیر معنوى و محتوایى «جمهورى اسلامى» بود. ایشان معتقد بودند، ولى فقیه اختیارات وسیعى در اسلام دارد تا به وسیله این اختیارات گره‏هاى کور جامعه را به نفع مردم باز کند و موانع منافع و مصالح مردم را از میان بردارد. حضرت امام معتقد بودند مخالفت با حدود و اختیارات ولى‏فقیه براى آن است که بدون آن نظام دچار ناکارآمدى شده و دشمن را به مقصود خود مى‏رساند.
8- طرد منحرفین؛ حضرت امام معتقد بودند که منحرفین در هرجایگاهى که باشند باید به مردم معرفى‏شده و بدون تأخیر و رودربایستى باید کنار گذاشته شوند. حضرت امام یک بار یکى از نوه‏هاى‏خود را که تحت تأثیر سازمان منافقین قرار گرفته بود از هرگونه دخالت در امور انقلاب برحذر داشت و تا آخر مانع ورود او به عرصه سیاسى گردید. برخورد امام با قائم مقام رهبرى که در چنبره منحرفین گرفتار آمده بود و اعلام این‏که «با هیچ‏کس عقد اخوت نبسته است» و دوستى با دیگران تا زمانى است که آنان در خط اسلام و انقلاب باشند، نمونه‏هایى از این موضوع مى‏باشند. امام مى‏فرمودند نباید با استناد به «سابقه مثبت» و «انقلابى» هرگونه داعیه فزون‏خواهانه و انحرافى را پذیرا شد. امام مى‏فرمودند: «میزان حال فعلى افراد است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/11:: 3:26 عصر     |     () نظر

رهبر معظم انقلاب اسلامی:
مبانی غلط غرب درباره زن مورد هجمه و انتقاد جدی و بی‌وقفه قرار گیرد

به گزارش جهان به نقل از مهر، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز یکشنبه در دیدار صدها نفر از «زنان فرهیخته، استادان حوزه و دانشگاه و نخبگان عرصه های مختلف»، «زن» را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی افزودند: در نظام اسلامی، کارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشکلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد که باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار که در آستانه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، و روز زن برگزار شد، با تبریک این میلاد خجسته، تشکیل جلسه با حضور جمعی از بانوان برجسته و نخبه کشور و نگاه دقیق و موشکافانه آنان به مسائل مختلف از جمله مسئله زنان و خانواده را نمادی از حرکت عظیم بانوان به سمت کمال و تعالی دانستند و تأکید کردند: نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است به قله ای دست یابد که عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب اندیشه و رأی، در ظریف ترین و حساس ترین مسائل جامعه.

ایشان مبنای مشکلات دنیای امروز در مورد مسئله زن را نگاه غلط غرب به جایگاه و شأن زن در جامعه و کج فهمی نسبت به موضوع خانواده برشمردند و تأکید کردند: این دو مشکل موجب شده است که موضوع زن در دنیا، به یک بحران تبدیل شود.

ایشان در تشریح نگاه ظالمانه غرب به «زن»، افزودند: در نامعادله ای که غرب تدریجاً در جوامع مختلف تبلیغ و القا کرده است بشریت به دو بخش تقسیم می شود: «مردان» که طرف ذینفع به شمار می آیند، و «زنان» که طرف مورد انتفاع و مورد استفاده هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: براساس همین مبنا و نگاه غلط، اگر زنان بخواهند در جوامع غربی نمود و شخصیت یابند باید حتماً به گونه ای رفتار کنند که مردان یعنی طرف ذینفع می خواهند و می پسندند که این اهانت بزرگترین ظلم و حق کشی در حق زنان است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش سازمان یافته و تدریجی سیاست گذاران راهبردی غرب برای جا انداختن این فرهنگ غلط در افکار ملتها، خاطرنشان کردند: به همین علت، امروز اگر کسی رفتار مبتنی بر جذابیتهای زنانه را در محیطهای عمومی محکوم کند مورد هجوم و جار و جنجال دستگاههای تبلیغاتی و سیاسی غرب قرار می گیرد.

ایشان علنی شدن مخالفت با حجاب در غرب را از دیگر پیامدهای نگاه ظالمانه به مسئله زن دانستند و افزودند: غربی ها مدعی اند که حجاب یک مسئله دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند اما علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که سیاست راهبردی و بنیانی غرب درباره زن یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو می کند و مانع تحقق آن می شود.

حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به گزارشهای مراکز رسمی جهانی، سست شدن بنیان خانواده، رشد سریع تجارت شرم آور و رقت بار زنان – پدیده کودکان نامشروع و زندگیهای مشترک اما بدون ازدواج را از پیامدهای شوم نگاه مبتنی بر سوءاستفاده غرب به مقوله زن دانستند و افزودند: جمهوری اسلامی باید بطور صریح و بدون پرده پوشی، مبانی غلط غرب در مقوله زن را مورد هجوم و انتقاد جدی و بی وقفه قرار دهد و به مسئولیت خود در دفاع از جایگاه و شأن حقیقی زنان عمل کند.

ایشان نگاه غلط به خانواده را مشکل دومی دانستند که باعث بروز بحران مربوط به زنان در جوامع غربی شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه افزودند: برخلاف غرب، نظر اسلام درباره خانواده و جایگاه زن بسیار روشن است و پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار (ع) در سخنان مختلف بر این جایگاه رفیع تأکید کرده اند.

حضرت آیت الله خامنه ای، تحقق دیدگاه و خواسته اسلام درباره زن و خانواده را، نیازمند پشتوانه قانونی و ضمانت اجرایی خواندند و خاطرنشان کردند: با وجود همه کارهایی که پس از انقلاب انجام شده است، هنوز درباره زن و رفتار در محیط خانواده، کمبودهای زیادی وجود دارد که باید برطرف شود.

ایشان تأکید کردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن – با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را که حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نگاه و حرکت هولناکی که قبل از انقلاب درباره زنان رایج بود افزودند: زن ایرانی به علت گوهر ناب ایمان، بر آن موج مخرب فائق آمد و به یکی از پایه های اساسی پیروزی و استمرار انقلاب تبدیل شد.

رهبر انقلاب اسلامی نگاه خوشبینانه به روند ارتقای جایگاه زنان در سه دهه اخیر را نگاهی واقع بینانه خواندند و با اشاره به پیشرفتهای تحسین برانگیز زنان در عرصه های مختلف سیاسی – اجتماعی – فرهنگی و بویژه علمی افزودند: در قله پرافتخار این روند، مادران و همسران شهیدان – رزمندگان و جانبازان به عنوان اسوه های صبر و مقاومت، همچون کوه ایستاده اند و به دیگران درس ایثار و ایمان می آموزند.

رهبر انقلاب افزودند: البته این نگاه خوش بینانه نباید مانع دیدن ضعفها بشود بلکه باید با شناخت دقیق نقائص و مشکلات و برطرف کردن آنها ، روند موفقیت آمیز جمهوری اسلامی را در مقوله «زنان» شتاب بخشید و بر فرهنگ غلط غربی رایج در دنیا فائق آمد.

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: عمده کارهای مربوط به مقوله «زن» باید با مطالعه و اندیشه ورزی زنان و ارائه راهکارهای اجرایی حل مشکلات انجام شود تا به فضل الهی، زنان و دختران جوان، گامهای بلندتری در این زمینه بردارند و ایران اسلامی روز به روز به اهداف متعالی خود نزدیکتر شود.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه مسئله زن و خانواده یکی از موضوعات مهم برای بحث و مطالعه و اندیشه ورزی است، خاطرنشان کردند: بر همین اساس یکی از سلسله نشست های اندیشه های راهبردی در آینده، به موضوع زن و خانواده اختصاص خواهد یافت.

حضرت آیت الله خامنه ای با دعوت از همه بانوان اندیشمند برای مشارکت جدی در مباحث مربوط به این نشست، افزودند: باید فصول مربوط به مسئله زن بصورت تخصصی و علمی و با تکیه بر منابع اسلامی و فکر ناب انقلابی بررسی و در نشست اندیشه های راهبردی مطرح شود تا نتایج آن مبنای برنامه ریزی و عمل قرار گیرد.

در ابتدای این دیدار ?? نفر از زنان فرهیخته، نخبه و روشنفکر دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف فرهنگی – اجتماعی – سیاسی بیان کردند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/3/7:: 1:56 عصر     |     () نظر
<      1   2   3      >


----------

Java Codes