وضع امروز کشور، آینده بهتر و روشنتر را نوید مىدهد
دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامى با نخبگان و برگزیدگان استان کردستان در تاریخ 19/2/ 1390، یکى از دیدارهاى کوتاه اما پرمغزى بود که در آن معظم له بر نکات مهمى تأکید ورزیدند که شایسته است که در شرایط کنونى، یکبار دیگر به این نکات به صورت دقیقترى توجه نماییم.
اولین نکتهاى که رهبر معظم انقلاب اسلامى بر آن تأکید فرمودند، مسأله وحدت کشور و تلاش براى حفظ آن است که در این میان، شهدا به عنوان نماد فدائیان وحدت و مردم استان کردستان به عنوان قهرمانانى که در برابر تلاش دشمن براى بر هم زدن وحدت کوشش کردهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند. در همین راستا شایسته است که همگان مسأله وحدت را مورد توجه قرار دهند و بکوشند که از این طریق در راه پیروزى ملت، گامهاى مستحکمترى برداشته شود.
مسأله دوم این است که دستاوردهاى کنونى کشور مرهون شهدا و نیز فداکارى همه ملت است و باید توجه داشت که دشمن در مقاطع مختلف کوشیده است که در راه پیشرفت و سعادت ملت ایران مشکلاتى را فراهم آورد که این مشکلات البته ملت ایران را با سختىهایى روبهرو ساخته است اما در نهایت نتوانسته است مانعى بر سر راه پیروزى ملت گردد و در نهایت ملت از این مشکلات به خوبى عبور نموده است. دشمن در دورههایى تلاش نمود تا با تزویر و حتى ارعاب و تلاشهاى جدایىطلبانه، کشور را با مشکل مواجه سازد، در دورهاى مسأله جنگ تحمیلى را پیش آورد و در دورانهایى با تبلیغات روانى علیه ملت ایران اقدام نمود و سرانجام در زمینه ترور بزرگان کشور هر چه توانست انجام داد و نیز روشهاى دیگرى از جمله انقلاب مخملین و... را امتحان نمود اما همه اینها با رهبرى حکیمانه والهی حضرت امام (ره )و مقام معظم رهبری و حمایت ملت ناکام ماند و به لطف الهى اکنون کشور در وضع کنونى، آینده بهترى را در پیش دارد و مسیر حرکت ملت به سوى سعادت و پیشرفت است. در چنین شرایطى باید همگان را به تلاش مجدانه و جهاد خالصانه دعوت کرد و خاطرنشان ساخت که دعواهاى بیهوده و مسائل حاشیهاى نباید مسؤولان را به خود مشغول سازد و همگان باید در مسیر خدمت به کشور و تلاش شبانهروزى براى حرکت به سوى اهداف از هر مسأله حاشیهاى پرهیز نمایند و بدون حاشیهسازى و حاشیه پردازى به مسائل اصلى کشور توجه داشته باشند.
در یک نگاه تحلیلی محورهای مورد اشاره در فرمایشات مقام معظم رهبری را در ابعاد زیر میتوان برشمرد:
1. وحدت و همدلى
جمهورى اسلامى ایران در شرایط کنونى که کشور در مسیر پیشرفت قرار گرفته است و زیربناهاى لازم براى حرکت به سمت اهداف انقلاب اسلامى و ساختن کشور نیز فراهم است، بیش از همیشه نیازمند وحدت و همدلى است. ملت ایران که در طول سه دهه گذشته توانسته است مشکلات بسیارى را پشت سر بگذارد و به دستاوردهاى عظیمى نیز دست یابد و خصوصا در سالهاى اخیر توانسته است گامهایى مهم در جهت عدالت و ساختن کشور بردارد، در اوضاع کنونى نیازمند حفظ وحدت و همدلى است تا از این طریق در راه پیشرفتى که ملت در پیش گرفته است و مسؤولان قواى مختلف کشور نیز مجدانه در راه آن تلاش مىکنند، خللى ایجاد نشود. بر همین اساس است که مىتوان بیان داشت که اولین نکتهاى که رهبر معظم انقلاب اسلامى بر آن تأکید فرمودند، مسأله وحدت کشور و تلاش براى حفظ آن است که در این میان شهدا به عنوان نماد فدائیان وحدت و مردم استان کردستان به عنوان قهرمانانى که در برابر تلاش دشمن براى بر هم زدن وحدت کوشش کردهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند.
2. فداکارىهاى همه ملت
نکته دومى که باید به آن توجه نمود این است که ملت ایران در راستاى رسیدن به دستاوردهاى بزرگ کنونى که حقیقتا در جهت ایجاد ایرانى شایسته ملت بزرگ ایران حرکت مىنماید، فداکارىها و رشادتهاى فراوانى از خود نشان دادهاند. در طول سالهاى گذشته، دشمنان ملت ایران تلاشهاى فراوانى نمودهاند تا بر سر راه پیشرفت ملت ایران مشکلاتى را ایجاد نمایند.
از اولین روزى که در ایران اسلامى نظام مقدس جمهورى اسلامى شکل گرفت، دشمن به شیوههاى مختلف در صدد از میان برداشتن این نظام بوده است. اگر بخواهیم نگاهى به بخشى از فهرست طولانى تلاش دشمن در این زمینه داشته باشیم، مىتوان موارد زیر را بیان کرد:
تلاش براى نفوذ در نظام اسلامى و ایجاد انحراف در آن در دولت موقت
تلاش براى ایجاد درگیرى داخلى از طریق درگیرىهاى جدایىطلبانه مانند کردستان و ترکمنصحرا
تلاش براى فعالیتهاى سازمانیافته جاسوسى و اقدامات ضد انقلابى در لانه جاسوسى
تلاش براى ایجاد کودتا و سرکوب نظامى مردم
تلاش براى شکست انقلاب ملت ایران از طریق جنگ همهجانبه و تحمیل جنگ بر ملت ایران
تلاش براى ایجاد اختلافات داخلى میان گروههاى مختلف درون نظام در مقاطع مختلف
استفاده از ابزار جنگ روانى و ناامید کردن ملت
استفاده از ابزار محاصره اقتصادى و دارویى و...
استفاده از ابزار ارعاب و تهدید و...
استفاده از ابزارهاى دیپلماتیک و بازىهاى بینالمللى مانند بازى دادگاه میکونوس و حوادث پس از آن
استفاده از سازمانهاى بینالمللى و ابزارهاى تحریم بینالمللى
استفاده ابزارى از مسائلى مانند پرونده هستهاى و پرونده حقوق بشر و...
تبلیغات روانى براى القاى جنگ قدرت داخلى در نظام در مقاطع مختلف
تلاش براى بدبین کردن مردم به مسؤولان و نظام و سلب اعتماد مردم از نظام
تلاش براى دو دسته یا چند دسته کردن مردم و در برابر هم قرار دادن آنها
استفاده از ابزار ترور بزرگان و شخصیتهاى برجسته و تاثیرگذار
استفاده از ابزار ترور براى ایجاد درگیرىهاى سیاسى داخلى و...
استفاده از ابزار ترور براى جلوگیرى از پیشرفتهاى علمى و تکنولوژیک ملت
استفاده از روشهاى انقلابهاى رنگین و مخملین
استفاده از نیروهاى نفوذى و فاسد براى تخریب چهره نظام اسلامى و صدمه به آن
و صدها روش و شیوه دیگر
این درحالى است که ملت ایران در برابر همه این اقدامات دشمن با تمسک به حبل ایمان و استقامت و با پیروى از رهبرى داهیانه حضرت امام خمینى - رحمت الله علیه - و پس از ایشان حضرت آیت الله خامنهاى توانستهاند به خوبى امتحان بدهند و از این آزمونهاى سخت و جانکاه موفق و پیروز بیرون آیند. برهمین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامى در این دیدار ضمن تمجید از مردم کردستان و بیان این که صمیمیت و وفادارى مردم کردستان به نظام جمهورى اسلامى، فوقالعاده و در کمتر جایى مشاهده مىشود، به فشار گروهکها و ایجاد فضاى رعب و وحشت در کردستان در اوایل انقلاب اشاره کردند و افزودند: مردم کردستان همواره وفادارى خود را به نظام نشان دادهاند و تبلیغات پیچیده دشمن هم نتوانسته است این خصوصیت ارزشمند را تحت تأثیر قرار دهد.
حضرت آیت الله خامنهاى از علما و بزرگان کردستان خصوصاً شهید شیخ الاسلام و جناب آقاى مجتهدى یاد کردند و گفتند: دشمنان وحدت ملى و پیشرفت کشور نتوانستند حقایق سفر کردستان را تحمل کنند لذا انتقام حقیرانهاى از شهید شیخ الاسلام گرفتند و این شخصیت فرزانه و مظلوم را به شهادت رساندند.
3. پیروزى ملت ایران و پیشرفت به سوى اهداف
در چنین فضایى است که باید توجه داشت که این پیروزىهاى ملت، گوهرى گرانقدر است که به این سادگى به دست نیامده است و حرکت کنونى ملت ایران به سوى اهداف متعالى خویش حرکتى نیست که بتوان آن را امرى ساده دانست. بلکه این حرکت حاصل مجاهدتى سختکوشانه و اقداماتى فداکارانه بوده و هست. از این روست که همه مسؤولان کشور باید توجه داشته باشند که وظیفه اصلى آنها خدمت به مردم و تسهیل روند حرکت به سوى اهداف انقلاب و اسلام است. به لطف خداى متعال در حال حاضر مسؤولان کشور در قواى مختلف با جدیت هرچه تمامتر مشغول کار و خدمت و مجاهدت هستند و مىکوشند تا در میدان خدمت به ملت، گوى سبقت را از یکدیگر بربایند. با این همه باید توجه داشت که همه مسؤولان باید از حاشیهسازى و حاشیهپردازى خوددارى نمایند و در عرصه پیشرفت ملت ایران از هر گونه مشکل و معضلى جلوگیرى به عمل آورند.
4. وضع امروز کشور، آینده بهتر و روشنتر را نوید مىدهد
نکته نهایى که توجه به آن بسیار مهم است، این است که در شرایط کنونى باید روح امید و خوشبینى به آینده کشور را که مسألهاى حقیقى و واقعى است در میان همه ملت دمید. به راستى کشور اکنون در وضعى قرار دارد که آینده بهتر و روشنترى را نوید مىدهد. این یک تعارف یا شعار نیست. کشور ما اکنون در فضایى قرار گرفته است و گام در راهىنهاده است که تداوم آن و خوددارى از حاشیهسازى و حاشیهپردازى در آن مىتواند به آینده بسیار روشنى دست یابد. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامى ضمن سخنان اخیر خود، خاطرنشان ساختند که ملت ایران با حرکت روشنبینانه، مجدانه، مستمر و مستقیم خود از لحاظ «علمى، اجتماعى، آبروى سیاسى و عزت ملى» به جایگاهى برتر از گذشته رسیده است.
ایشان با اشاره به اعتراف دشمن به اقتدار، عزت و جایگاه والاى جمهورى اسلامى ایران در منطقه، خاطرنشان کردند: مافیا و امپراطورى تبلیغاتى دشمن از روز اول پیروزى انقلاب هرچه توانست علیه این نظام تبلیغات کرد اما نظام اسلامى نه در مقام ادعا بلکه در عمل، با حرکت در مسیر پیشرفت، این ترفندها را باطل و خنثى کرد.
رهبر انقلاب افزودند: اکنون نام جمهورى اسلامى ایران، برجستگان و اهداف والاى آن با شیرینى و عظمت در میان ملتها یاد مىشود و این کشور، آبروى بالایى در دل ملتها دارد.
ایشان پشتوانه پیشرفت ایران را حرکت مجدانه، مسلمانانه، متعبدانه و روشنبینانه دانستند و خاطرنشان کردند: ملت ایران با تلاش خود، این پیشرفتها را به دشمن تحمیل کرد و وضع امروز کشور، آینده بهتر و روشنتر را نوید مىدهد.
رهبر انقلاب اسلامى با اشاره به دهه عدالت و پیشرفت، افزودند: کشور از اتحاد، پیشرفت و میل به حرکت علمى برخوردار است ضمن آنکه در زمینه عدالت، کارهاى برجسته و کمنظیرى انجام شده است.
حضرت آیت الله خامنهاى به ضرورت ایفاى نقش هر استان در پیشرفت کشور تأکید و خاطرنشان کردند: هر مجموعه استانى باید در مسابقه مثبت تلاش و پیشرفت، سهم خود را ادا کند و استان کردستان و نخبگانش هم تلاش کنند برجستگى خود را در این زمینه نشان دهند.
کلمات کلیدی:
راهکارهاى تحقق شعار جهاد اقتصادى
رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزى هر سال، جهتگیرى فعالیتهاى مردم و مسؤولان نظام را با تعیین و اعلام نام براى آن سال مشخص مىفرمایند. این نامگذارىها در واقع استراتژىهاى نظام جمهورى اسلامى ایران هستند که توسط ولى امر مسلمین تبیین مىشوند.
پس از آنکه رهبر عظیمالشان انقلاب، سال 1388 را به عنوان "سال اصلاح الگوى مصرف" و سال 1389 را به نام سال "همت مضاعف و کار مضاعف" نامیدند، با نامگذارى سال 1390 به عنوان سال "جهاد اقتصادى" به سال جارى نیز عنوانى اقتصادى دادند تا نشاندهنده دغدغه و تأکید معظم له بر حل مشکلات مردم در این زمینه باشد و از این حیث یک پیوستگى ضرورى بین نامگذارى این سه سال متوالى قابل مشاهده است که مسلماً تأمین منافع ملى را در پى خواهد داشت.
با توجه به اینکه حوزه اقتصاد یکى از حوزههاى مهم و ملموس در زندگى مردم به شمار مىرود و امروزه به عنوان اولویت نظام مطرح است، نیاز به انجام اقدامات جهادى اجتنابناپذیر است و از این رو باید به عنوان یک وظیفه دینى و ملى مورد توجه همگان بخصوص مدیران حوزههاى مختلف از بخشهاى دولتى و غیردولتى قرار گیرد تا عنوان "جهاد" براى آن اهتمامها زیبنده باشد.
واقعیت امر این است که در 33 سال گذشته، با همراهى تنگاتنگ مردم با مسؤولان کشور، کارآمدى جمهورى اسلامى ایران، در عرصههاى مختلف، نظیر توسعه و آموزش نیروى انسانى، توسعه و جهش علمى، دستاوردهاى فناورىهاى نوین، حفظ مرزها و سرحدات و امنیت ملى، تأمین امنیت داخلى کشور، بهداشت و زیرساختهاى درمانى، بیمههاى همگانى، توسعه راهها و ناوگان حمل و نقل و... به خوبى اثبات و نشان داده شد و به همین دلیل نظام سلطه در شرایط انفعالى قرار گرفت.
وقتى دشمن در عرصههاى مختلف که به بخش اندکى از آنها اشاره شد، شکست خورد و متوجه توان جمهورى اسلامى شد، تنها برگى که در دستانش باقى مانده است و در سالهاى اخیر از آن استفاده مىکند، ایجاد ناکارآمدى در برنامههاى اقتصادى کشور و مانور تبلیغى روى آن مىباشد تا رابطه مردم و نظام اسلامى را سست کند و به همین دلیل بر طبل تحریمهاى اقتصادى با شدت بیشترى مىکوبد.
البته باید توجه داشت که غربىها، با زیادهخواهىهاى متکبرانه خود، از ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى تاکنون به انواع تحریمهاى ناجوانمردانه بر علیه ملت ایران مبادرت کردند که تحریمهاى اقتصادى در سالهاى اخیر به حربهاى جدى براى ناراضى کردن مردم و توقف برنامه هستهاى کشورمان مورد استفاده قرار گرفت، اما همچنان که مردم ایران در 33 سال گذشته، با تدابیر امام راحل و رهبرى عزیز، از گردنههاى متعدد توطئه و فتنه به سلامت عبور کردهاند، این بار نیز پیروز صحنه جنگ اقتصادى خواهند بود.
بنابراین در چنین شرایطى نه تنها باید تحریمها را خنثى کرد، بلکه باید از آنها فرصتهایى ساخت تا بتوان جامعهاى را که در آن فقر، گرانى، بیکارى و فساد وجود نداشته باشد، براى مردم کشورمان تدارک دید و علاوه بر این، الگویى براى سایر کشورهاى استقلالطلب ارائه داد. راهبرد اصلى این موضوع همین استراتژى " جهاد اقتصادى" است که تجویز شده است.
مقام معظم رهبرى قبلا در توضیح لفظ "جهاد" فرمودند که جهاد یعنى مبارزه. یعنى تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن؛ جهاد در زبان عربى عیناً به همین معناست یعنى مبارزه. در قرآن و حدیث هم به همین معناست. جهاد یعنى جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع.
شایان توجه است که مفهوم جهاد به تلاشى مقدس اطلاق مىشود که در گفتمان دینى معنا و مفهوم پیدا مىکند. وقتى عمل خیرى مزین به صفت مقدس "جهاد" باشد، مىتواند برکات زیادى را نصیب مردم کند، همچنان که "جهاد سازندگى" این گونه بوده است. از این رو مقام معظم رهبرى براى بهبود اقتصاد کشور که در رسانهها از آن به عنوان تحول اقتصادى یا انقلاب اقتصادى یا سایر عناوین مشابه یاد مىشود، پیشوند "جهاد" را الحاق فرمودند تا علاوه بر آنکه مبین جد و جهد مقدس در این عرصه مىباشد، رشد اقتصادى با فرهنگ دینى و اعتقادى مردم و مسؤولان گره بخورد و یک فعالیت صرفا مالى و اقتصادى تلقى نشود، همچنان که در زمان جنگ تحمیلى نیز فعالیتهاى نظامى را دفاع مقدس و جهاد مىدانیم. در نظریه اسلامى، پیشرفت همه عرصهها و نظامات زندگى از جمله نظام اقتصادى در ذیل رهبرى فرهنگ نظام و تربیت انسان مؤمن و خداشناس شکل مىگیرد. بنابراین شاخصهاى جهاد اقتصادى در بیان رهبرى را به اختصار مىتوان چنین بر شمرد:
- دارا بودن روحیه جهادى
- استحکام تدین و معنویت
- پرهیز از درگیرى و مسائل حاشیهاى و رعایت الزامات جهاد اقتصادى
- اتحاد و همبستگى ملى و استفاده از توانمندىها و خلاقیت
- هماهنگى مسؤولان در خدمت صادقانه
- عدم برخورد شعارى و طراحى فکرى و اقدام عمل با همت جهادى
ماهیت جهاد اقتصادى
ماهیت جهاد اقتصادى بر عناصر ذیل استوار است:
اول: در ماهیت جهاد، تقرب الهى نهفته است و هر کارى اگر چه با جهد و کوشش عظیم رخ دهد اما در آن قصد و تقرب الهى وجود نداشته باشد و صبغه الهى نداشته باشد، نمىتواند آرم مبارک جهاد را بر پیشانى خود داشته باشد. لذا بدون شک و تردید، جهاد اقتصادى مىبایست بر پایه فرهنگ اسلامى شکل گیرد و به تقویت فرهنگ اسلامى نیز منجر شود.
دوم: در جهاد اقتصادى نوعى قربانى کردن منافع فردى، حزبى و گروهى در پیش پاى منافع و مصالح جامعه اسلامى نهفته است، بر این اساس آنان خود را سربازان و افسران و مدیران و فرماندهان این میدان مىدانند، باید آماده فداکارى و ایثار منافع فردى به هدف تأمین مصالح اجتماعى باشند.
سوم: در ماهیت جهاد اقتصادى نوعى جهش اقتصادى خارج از روال معمول نهفته است، گویى قرار است حرکتى فراتر از روند معمول در اقتصادى کشور رخ دهد. بنابراین همه شاخصها و مولفههاى اقتصادى در سال جارى باید با جهش جدى روبهرو شوند و این نیازمند وحدت ملى و عزم ملى است، لذا نباید اجازه داد که با اصل شدن مسائل حاشیهاى، رخنهاى در این حرکت جدى ایجاد شود.
چهارم: عرصه جهاد، عرصه مقابله با دشمن است. دشمنان همیشگى انقلاب اسلامى و در رأس آن استکبار جهانى و ایادى داخلى آن، در این سالها هر کارى که توانستهاند براى جلوگیرى از حرکت رو به رشد انقلاب اسلامى و به تبع آن جریان بیدارى اسلامى انجام دادهاند، به گونهاى که مىتوان گفت: هیچ طرح و برنامه و نقشه هویدا نشدهاى ندارند. در عرصه اقتصادى نیز شاهد تحریمها و کارشکنىها در کنار سنگاندازىهاى ستون پنجم دشمن بودهایم، لذا این عرصه نیز یک میدان مبارزه جدى را فراهم آورده است.
در سال جهاد اقتصادى امید آن است که بر شکستهاى دشمن در این عرصه نیز افزوده شود و تهدیدها به فرصتها تبدیل گردد و این خود الگوى دیگرى شود براى حرکت بیدارى اسلامى.
پنجم: جهاد اقتصادى بدون تلاش فوقالعاده تحققپذیر نیست و این حلقه ارتباطى شعار سال90 با شعار سال 89 است. لذا هر فرد مسلمانى در هر عرصهاى که فعالیت مىکند، مىبایست با همت و کار مضاعف در عرصه جهاد اقتصادى و در بستر ولایتمدارى و فرهنگ اصیل اسلامى در عرصه جهاد اقتصادى حضور یابد.
در پایان اگر مقدمات فوق تمام تلقى شود، پیداست که از سوى رهبر حکیم انقلاب اسلامى یک تحول عظیم اقتصادى در دامان یک تحول عظیم فرهنگى انتظار کشیده مىشود و باز بر این امر تأکید مىگردد که در این رویکرد به اقتصاد، فرهنگ، اساسىترین گام در نظر و عمل و گفتار است. چرا که نتیجه جهاد اقتصادى در فرهنگ اسلامى تحقق پیشرفت توأمان با عدالت در کشور است. این رویکرد دقیقا برخلاف رویکرد غربى توسعه است که نظام اقتصادى نقش رهبرى همه نظامات زندگى از جمله فرهنگ و تعلیم و تربیت را ایفا مىکند.
کلمات کلیدی:
فرصت های ایران برای تحقق شعار جهاد اقتصادى
1- منابع مالى
یک نگاه کلى به وضعیت منابع مالى سال 90، اطمینان لازم در این زمینه را فراهم مىسازد. اجراى طرح هدفمندى یارانهها باعث آزاد شدن منابع قابل توجهى گردیده است. قیمت نفت افزایش مناسب و مطمئنى داشته و با توجه به مجموع شرایط به لحاظ قیمت نفت، احتمال مشکل بسیار بعید مىنماید. صندوق توسعه ملى امسال، ذخیره قابل اتکایى خواهد بود، افزایش صادرات، درآمدها را افزایش خواهد داد، افزایش سرمایهگذارى در کشور بخصوص توسط ایرانیان خارج از کشور قابل توجه است، رونق موجود نیز از افزایش درآمدهاى مالیاتى خبر مىدهد و در مجموع با توجه به ذخایر کشور به لحاظ منابع، آنچه براى یک جهش اقتصادى مورد نیاز است - بحمدالله - فراهم است. افزون بر آنکه سهم سایر عوامل همچون مدیریت، توانمندى علمى و صرفهجویىها از عامل منابع بسیار فراتر است.
افزایش بهرهورى که محورىترین شیوه تحقق جهاد اقتصادى است، تأمینکننده بخش عمده منابع مالى در این حرکت بزرگ خواهد بود. بىشک رشد اقتصادى بدون افزایش بهرهورى تحقق پیدا نمىکند و انتظار از هر برنامه اقتصادى، تحقق رشد اقتصادى پایدار است.
بدون شک یکى از نتایج و اهداف ملموس و قابل انتظار و اصلى مدیریت و جهتگیرى براى جهاد اقتصادى، حصول یک رشد اقتصادى مستمر است که ابزار اصلى و شرط لازم براى ایجاد اشتغالهاى مولد، کاهش فقر و بیکارى، توزیع عادلانه درآمد و بویژه توسعه پایدار است، ضمناً از آنجا که در سند چشمانداز 20 ساله کشور، ایران کشورى است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در منطقه، لذا رسیدن به اهداف سند چشمانداز از جمله جایگاه برتر در منطقه، مقابله با فقر و ایجاد اشتغال براى مردم، مستلزم این است که رشدهاى بالاى اقتصادى محقق شود.
به همین جهت در برنامه چهارم توسعه، نرخ رشد اقتصادى در مجموع 8درصد پیشبینى شده بود که 5/5درصد این رشد براى انباشت سرمایه و نیروى کار و قرار بر این بود که 5/2درصد از این رشد از طریق بهرهورى تحقق پیدا کند، به عبارت دیگر بهرهورى کل عوامل که در برنامه سوم به طور متوسط سالانه 8/0 درصد رشد پیدا کرد، در برنامه چهارم به طور متوسط هر سال باید 5/2درصد رشد پیدا مىکرد یعنى در مجموع 3/31درصد از کل رشد اقتصادى کشور را باید از طریق بهرهورى بهدست آورد. البته هنوز آمار دقیقى از نرخ رشد اقتصادى و نرخ رشد بهرهورى واقعى در برنامه چهارم در دسترس نیست ولى اطلاعات پایشنشده حاکى از عدم حصول اهداف برنامه است، ضمناً نرخ رشد اقتصادى در برنامه پنجم توسعه 8 درصد در نظر گرفته شده که باید براى نیل به آن و در نهایت تحقق اهداف سند چشمانداز، راهبردهاى مشخص و مدونى تعریف شده باشد.
2- منابع انسانى
به لحاظ نیروى انسانى، هم از جهت مدیریت و هم از جهت فنى و مهارت و توان کارشناسى در کشور، اگر چه در سالهاى پیشین، داراى کاستىهایى بودهایم و لیکن در شرایط کنونى از هر دو جهت مشکل خاصى وجود ندارد. به لحاظ توانمندى مهارتى، انبوه فارغالتحصیلان دانشگاهها و تربیتشدگان مراکز آموزشى حرفهاى و فنى و از همه مهمتر متغیر جوانى جمعیت و استعداد شایسته و خلاصه کمیت و کیفیت جمعیت موجود، عواملى است که نیاز کشور به منابع انسانى را براى تحقق جهش اقتصادى جوابگو مىباشد.
3- اسناد و قوانین
ابهام و سردرگمى در اهداف و اسناد بالادستى و یا فقدان قوانین و مقررات لازم براى حرکت اقتصادى، همیشه مشکلساز بوده و هست ولى با داشتن سند چشمانداز ملى، تصویب و ابلاغ سیاستهاى کلى برنامه پنجم، نظام ادارى، اصل 44 و انرژى و مانند آن، تدوین و تصویب برنامه پنجم و بستههاى سیاستى اقتصادى دولت دهم، طرحها و لوایح اقتصادى مصوب سالیان اخیر، در وضعیت کنونى، مسأله ابهام و یا اختلاف دیدگاههاى موجود در جهتگیریها و سیاستهاى کشور را برطرف کرده و نظام با وضوح و روشنى به مسیر خود ادامه مىدهد. بسیارى از دیدگاهها به هم نزدیک شده و مباحث مختلف علمى در قالب قوانین و سیاستهاى مشخصى، ظاهر گردیده است و به لحاظ اسناد قانونى، افق اقتصادى کشور روشن و بسیارى از ابهامات پیشین برطرف گردیده و مهمتر آنکه تجربیات گذشته، پستى و بلندىهاى عرصه اقتصاد در سه دهه قبلى نیز چراغ راه نظام گشته است.
از این رو وجود اسناد و قوانین بالادستى مناسب نیز بستر بسیار خوبى براى جهش اقتصادى است بویژه اینکه در برخى از این اسناد، همین جهش اقتصادى به عنوان هدف، ابلاغ گردیده است. مثلاً در سند چشمانداز ملى، احراز جایگاه اول اقتصادى در منطقه آسیاى جنوب غربى هدف کشور در افق 1404 معرفى شده است.
4- توان علمى
شتابى که در رشد و شکوفایى علمى در کشور وجود دارد، از همه عرصهها بیشتر بوده است به گونهاى که سازمانهاى جهانى را نیز به اعتراف واداشته است. شتاب 11 برابرى رشد علمى در کشور نسبت به میانگین جهانى، نویدبخش تحولات بسیار مهمى در آینده کشور بوده و پیشرفتى پایدار را خبر مىدهد. تولید علم، اقتصاد را نیز دانشبنیان نموده و جهش علمى بطور طبیعى، شکوفایى در عرصههاى گوناگون بویژه جهش اقتصادى را نیز به دنبال خواهد داشت.
از همه مهمتر، روحیه خودباورى علمى است که در کشور شکل گرفته و انبوه نیروهاى علمى و باانگیزه در کشور، جایگاه خاصى براى نظام نوپاى اسلامى به وجود آورده است. در بسیارى از موارد در تولیدات علمى کشور رقابت تنگاتنگ با چند کشور اول دنیا وجود دارد و وجهه علمى کشور را در دنیا ارتقاء داده است.
اراده همه ارکان نظام نیز براى تقویت و تثبیت در جهت پیشروى علمى، تضمینگر آینده علم در کشور است. بنابراین عرصه علمى کشور نیز جهت یک جهاد اقتصادى کاملاً مهیاست.
5- زیرساختها
از همان آغاز پیروزى انقلاب اسلامى و شکلگیرى نظام جمهورى اسلامى بطور پیوسته با وجود مشکلات فراوان، تمرکز نظام بر ایجاد و توسعه زیرساختها و زیربناهاى اصلى در حوزههاى مختلف، باعث توسعه و تأمین آنها گشته است. امروزه فضاهاى کالبدى مورد نیاز، جادهها، سدها، تأسیسات زیربنایى در همه بخشها، آب، برق، مخابرات، حمل و نقل، دانشگاهها، و... با نگاه جامع و آزمایشى و خلاصه ظرفیتهاى عظیم برآمده از تلاش سه دهه مردم انقلابى کشورمان که در کوران حوادث جنگ و رویارویى با غرب شکل گرفته، سرمایه عظیم و اطمینانبخشى براى جهش اقتصادى در سال 90 است.
6- مدیریت لایق و توانمند
مدیریت کنونى در کشور اعم از قوه مجریه، مقننه و قضائیه، اولاً از انگیزه لازم براى جهاد اقتصادى برخوردار است زیرا سالهاى تعیینکنندهاى بهویژه براى دولت دهم بوده و مجلس نیز سال پایانى خود را مىگذراند و در قوه قضائیه نیز مدیریتى تازه نفس وارد عرصه شده است. ثانیاً عزم به تحول جدى اقتصادى را دارند. مصوبات مجلس و بستههاى سیاستى دولت گواه این عزم در سال 90 مىباشد. ثالثاً قوه مجریه و دولت دهم جسارت و شجاعت لازم براى ورود به جهاد اقتصادى را دارد. اجراى طرح زمینمانده هدفمندى یارانهها، شاهد صدقى بر این مدعاست. به لحاظ مدیریتى، دولتى سخت کوش، با انگیزه، فعال، خستگىناپذیر و کاملا عملیاتى، فرصت مناسبى براى کشور بوده و بنابر این فضاى مدیریت کشور، امیدوارکننده براى تحقق شعار سال مىباشد.
وعده خداوند در یارى انسانهاى مؤمن و مجاهد
فراتر از همه تحلیلها و محاسبات عادى، بر اساس آموزههاى قطعى و تخلفناپذیر قرآنى که در سه دهه گذشته نیز به طور مکرر تجربه شده است، دست حمایت و عنایت پروردگار عالم و وعده نصرت و پیروزى او را بعنوان بنیادىترین سرمایه در مسیر حرکت ملّت مسلمان و انقلابى ایران همراه داشته و داریم. خداوند سبحان در سوره طلاق، فرموده است:
و من یتق الله یجعل له مخرجاّ و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل على الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکل شىِ قدراَ.
یعنى هر فرد یا جامعهاى که راه تقوا و بندگى خدا را پیشه کند، براى او گشایش و رهایى مقرر مىشود و از راهها و طرق پیشبینى نشدهاى او را بهرهمند مىنماید و کسى که به خدا توکل نماید، او برایش کفایت است. خداوند امر خود را به انجام خواهد رسانید. خداوند براى هرچیزى اندازهاى قرار داده است.
اطلاق صدر این آیه بدون هیچ قیدى تصریح به این است که هرکس و هر جامعهاى تقواى الهى پیشه کرده و بر او توکل نماید، هرچند اسباب و وسائل پیشرو و محاسبهشده، مخالف خواست او باشد، خداوند به کمک آمده و اراده خود را محقق مىسازد. به همین جهت در آیات دیگر فرموده است:
- ادعونى استجب لکم (مومن60)
- الیس الله بکاف عبده (زمر36)
- والله غالب على امره و لکن اکثر الناس لایعلمون (یوسف21)
همه اینها وعدههاى نویدبخش و تخلفناپذیر الهى است که سرمایه اصلى نظام ما در پیمودن راه تعالى از طریق عمل به تکلیف و اطاعت از خداست. از این رو با اطمینان خاطر به کامیابى و پیروزى در این راه، ملت ما تلاش خود را در سال 90 بر عرصه تولید و فعالیتهاى اقتصادى متمرکز خواهد نمود و بزودى شاهد دستاوردها و نتایج این مجاهدت خود خواهد بود. انشاءالله
کلمات کلیدی:
شأنیت و شایستگى حقیقى حضرت آیت الله خامنه اى |
---|
چکیده: اگرچه صرف انتخاب مقام معظم رهبرى به عنوان جانشین حضرت امام(ره) که با درایت و جامعنگرى خبرگان رهبرى و در زیر سایه عنایت الهى انجام پذیرفت، توانست امید دشمنان امام و انقلاب پس از رحلت حضرت امام را به یأس تبدیل نماید اما شاید کمتر کسى در آن زمان مىتوانست اوج عظمتى را که معظمله در طى دو دهه رهبرى خویش به منصه ظهور خواهد رسانید پیشبینى کند. عظمتى که بیش از هرچیز برپایه کمالات بىبدیل شخصیتى ایشان استوار بوده و با تلاش و جدیتى وصفناپذیر، همگان را به اذعان توانمندیها و شایستگىهاى ایشان وادار نموده است. به یقین درک این «نعیم» بىبدیل از یکسو بر فهم بسترسازى مدبرانه امام راحل نسبت به آینده انقلاب در اواخر عمر شریف ایشان مبتنى است و از سوى دیگر دقت در انطباق روش و منش رهبرى آن دو بزرگوار و برخى شیوهها و نمونههاى متعالى رهبرى مقام عظماى ولایت حضرت آیتالله خامنهاى استوار است که باید شکرگزار خدا بوده و به هدایت مجلس خبرگان رهبرى به این انتخاب در آن زمان حساس یعنى روز رحلت حضرت امام اُمّت آفرین گفت که در این نوشتار بهطورمختصر به آنها پرداخته شده است. 1- رفع موانع براى رهبرى آینده انقلاب: بهطور مسلم موضوع تداوم رهبرى آنهم در اولین برهه پس از حضرت امام یکى از مسائل مهم و اساسى مسیر و راه انقلاب پربرکت اسلامى بود که ذهن و جان عاشقان امام و انقلاب را به خود مشغول و بسیار نگران مىساخت. این چنین نگرانىاى را مىتوان در تاریخ اسلام و تشیع آنگاه به خوبى مشاهده کرد که بسیارى از شیعیان با نگرانى امام زمان خویش را با سؤال از امام بعدى مورد خطاب قرار مىدادند. شاید سنگینى خطاب در آیه شریفه آل عمران که به شایعه قتل رسول خدا(ص) در اُحد مربوط مىباشد، حکایتگر تأثیر بسزایى است که مىتوانست فقدان پیامبر اکرم، به عنوان اولین رهبر و غرسکننده نهال اسلام در مسلمانان داشته باشد که صد البته با تربیت قرآنى براى تداوم مسیر آن حضرت آماده مىشدند که این امر در رحلت امام راحل تکرار مکرر این درس را تداعى مىنمود که قرآن مىفرماید: «أفإن مات او قتل انقلبتم على اعقابکم و من ینقلب على عقیبه فلن یضر الله شیاً.» در هر صورت این دلمشغولىها به نوعى امام راحل را نیز در گیر مىساخت که نمونه آشکار آن را در جریان ناصواب انتخاب آقاى منتظرى به عنوان قائم مقام رهبرى مىتوان مشاهده نمود. اشتیاق خبرگان به رفع این دلمشغولى که اعلان قبل از تصویب و طرح موضوع با حضرت امام را موجب گردید و اعلام نارضایتى بعدى حضرت امام که در نامه 8/1/68 بر آن تأکید نمودند، همگى حاکى از آن حال و هوا و دلمشغولى داشته است. در این میان امید دشمنان انقلاب نیز امرى نبوده که آنها حتى خود را نسبت به مخفى نگاه داشتنش ملزم بدانند و بهطور مکرر و صریح از سوى آنها مطرح گردیده بود. در این میان آنچه بیش از همه به عنوان شاخصهایى از نگاه جامع حضرت امام حکایت نموده، بسترسازى رهبرى بعد از خویش است که نمونههاى مهم آن را مىتوان در قضایاى مربوط به امر بازنگرى قانون اساسى و خصوصاً پیشنهاد حذف شرط مرجعیت از شرایط رهبرى مندرج در قانون اساسى و نیز ختم قائله جنگ و به تعبیر خود امام پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر و همچنین حل صریح موضوع قائم مقامى رهبرى آقاى منتظرى بود که اهمیت آن بر هیچکس پوشیده نیست. 2 - راهنمایى و عطف توجه به شخص آیتالله خامنهاى: توجه و عنایت خاص حضرت امام نسبت به مقام معظم رهبرى، امرى نبود که منحصر به زمانى خاص باشد. تعابیرى که امام در جریان ترور ایشان در سال 60 داشتند و اینکه به دکتر (پورمقدس) اعلام کرده بودند وضعیت ایشان را هر نیم ساعت از دکتر معالج ایشان جویا شده بهاطلاع امام برسانند و یا حتى تعابیرى که در جریان تعریض به خطبه معظمله در خصوص شؤون ولایت فقیه داشتند، تمامى حکایت از عنایت خاص نسبت به ایشان داشته است که این عنایت با مواردى که از سوى مرحوم حاج احمدآقا و برخى مسؤولین نظام همچون آیتالله هاشمى رفسنجانى، موسوى اردبیلى و... در جریان انتخاب ایشان از سوى خبرگان طرح گردید، مسیرى را که آن امام بزرگوار براى توجه دادن دیگران به شأنیت رهبرى در رهبر معظم طى نمودهاند مشخص مىنماید. 3 - همسانى سیره و سلوک سیاسى امام راحل و مقام معظم رهبرى همچون خورشیدى در برابر همگان است. مواردى چون تکیه بر اسلام ناب در تعیین سیاستها و خط مشىها، دفاع از حقوق مردم و دفاع از مظلوم، تواضع و خشوع و بهرهمندى از کمالات معنوى و علمى و سیاسى، چشمپوشى و اغماض از خطاى کسانى که احتمال برگشت آنان به اردوگاه انقلاب وجود دارد، امید و اطمینان به آینده، برخورد پدرانه با جریانهاى سیاسى داخل، تکیه بر توانایىهاى خودى و بومى، تقویت عزت ایران اسلامى و... 4 - بیست سال رهبرى جامع و شایسته «نعیم» بىبدیل الهى: با عنایت به خطرات جدى احتمالى که مىتوانست در جریان ارتحال حضرت امام اساس انقلاب را با مشکلات اساسى مواجه کند، دفع چنین خطراتى به تنهایى مىتواند براى اثبات برکت رهبرى مقام عظماى ولایت کافى باشد و این انتخاب را به تبع ولایت اهل بیت(ع) که مصداق اتم «نعیم» در آیه شریفه «ثم لتسئلن یومند عن النعیم» عنوان شده، دانست. اما در عین حال چشمه جوشان فیض وجود آن رهبر فرزانه آنچنان پرخیر و برکت بوده است که قلم از توصیف حقیقت آن در مىماند. سکاندارى انقلابى عظیم در گذر از نشیب و فرازهایى بسیار بزرگ و مکرر، هنر بزرگ مردى است که در حرکتى بیست ساله اسلام، انقلاب و ایران را در جهان به پیش رانده است. سختى دریافت پرچم رهبرى از امام راحل که بدون تشبیه، شروع خط امامت پس از نبوت را تداعى مىکند، کاملاً آشکار مىباشد، دل نگرانىهایى که رسول خدا(ص)، على(ع) را در تفاوت بین جنگ بر سر تبلیغ و تأویل از آن آگاه مىساخت و اینکه کینههاى پس خورده در برابر آن حضرت آشکار خواهد شد و... در جریان جایگزینى رهبرى در انقلاب اسلامى دور از انتظار نبود. آنچه در این میان بیش از هرچیز جلب نظر مىکند، توانمندى متکى بر بندگى مقام معظم رهبرى است که بدون بهرهمندى ابتدایى از کاریزما و تأثیر معنوى در آن سطحى که امام از آن برخوردار بودند، در طول مسیر علاوه بر اثبات شأنیت خویش، آن کاریزما را نیز در دلهاى امت اسلام ایجاد نموده و مصداق بارز «ان الذین آمنوا و عملو الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» گردیدند. اگرچه پرداختن به این مقال، فرصت و مجال ویژهاى مىطلبد اما اشاره به برخى عناوین، خود نمادى از این عظمت و توانمندى وصفناپذیر این رهبر الهى مىباشد: 1 - تعامل مدبرانه با مراجع عظام، حوزههاى علمیه و سایر مسؤولان و دستاندرکاران نظام و از جمله یادگار حضرت امام(ره) 2 - برخورد داهیانه در جریان حمله نظامى آمریکا به کویت و سپس عراق و مقابله با افکار نسنجیده ورود در آن جنگ و خالدبن ولید خواندن صدام از سوى برخى جریانات 3 - طرح موضوع تهاجم فرهنگى و هوشیارى بخشیدن به مسؤولان نظام و آحاد مردم 4 - اصلاح مسیر دولت سازندگى و پیگیرى رفع آسیبها و آفتهایى همچون موضوع فقر و فساد، تبعیض، فاصله طبقاتى و رفاهزدگى و تجمل در مسؤولان 5 - برخورد هوشیارانه با پسمانده جریان طرفداران منتظرى 6 - شرح صدر وصف ناشدنى و تقابل آگاهانه با روند سوءاستفادهکنندگان از دولت حجتالاسلام خاتمى و پیوند زدن شعارهاى صحیح با آرمانهاى انقلاب و جدا نمودن خطوط انحرافى 7 - تعیین خط مشى همهجانبه رشد و توسعه در زمینههاى علمى، فناورى و فرهنگى 8 - طرح موضوع جنبش نرمافزارى و تولید علم و مهندسى فرهنگى و ارتباط با نخبگان دانشگاهى و حوزوى 9 - ابداع سفرهاى پربرکت استانى و فرستادن نمایندگانى در شهرهاى مختلف هر استان 10 - حیات بخشیدن به مبارزات جهان اسلام و از جمله حزب الله لبنان و فلسطین 11 - مدیریت طرح موضوع مذاکره با آمریکا و تعیین حدود و ثغور و خط مشى و تبیین حقیقت موضوع 12 - تبیین مستمر خط و مکتب و راه حضرت امام و استمرار بخشیدن به آنها 13- رهبرى عملى جامعه به سمت و سوى آرمانهاى امام و انقلاب و بسترسازى رویکرد مجدد جامعه به دولتى با همان شعارهاى امام و انقلاب 14 - تأسیس مجمع التقریب بین المذاهب و کور کردن خط تفرقه و جدایى در امت اسلامى و... که دهها عنوان بزرگ و کوچک دیگر را شامل خواهد شد که هر یک نیاز به تحلیل و توضیح فراوان دارد تا بتواند عمق و وسعت برکت و تأثیر رهبرى آن بزرگمرد الهى یعنى حضرت آیتالله خامنهاى (دام الله ظله على رؤوس المسلمین) را آشکار سازد. خداوند وجودش را تا رساندن پرچم به دست صاحب اصلى آن مستدام گرداند. |
کلمات کلیدی:
ضرورتهاى گرامیداشت یاد و صیانت از خط امام خمینى(ره)
چکیده: بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) را در حالى گرامى مىداریم که با نگاهى به کارهاى بزرگ و سترگ آن رهبر فرزانه که هر کدام به تنهایى از بزرگى مردى از تبار نور و سلاله پیامبر(ص) نشات مى گیرد، بیشتر به عظمت و بزرگى انقلاب او درعصر بىخبرى از دین ومعنویت، پى مىبریم و به مراتب بیش از گذشته رسالت نسل حاضر را براى پاسداشت آن سنگین وخطیر مىدانیم. شاید براى برخى این سؤال مطرح باشد که پس از گذشت بیش از 20 سال از رحلت آن عزیز، دیگر چه نیازى به گرامیداشت یاد و اندیشههاى آن امام است که در این نوشتار به آن مىپردازیم.
بىتردید امام خمینى بزرگترین احیاگر دین اسلام پس از ائمه معصومین - علیهمالسلام - در طى تاریخ هزار و پانصد ساله اسلام بوده است. انقلاب شکوهمند اسلامى یقینا الگوى موفقى از تاریخ صدر اسلام، خصوصا از حماسه حسینى است. از این رو احیاگرى امام خمینى تنها به ابعاد معرفتى و نظرى دین خلاصه نمىشود؛ او هم در ابعاد معرفتى و هم در ابعاد عملى به احیاى دین اسلام پرداخت.
در واقع امام خمینى نه تنها در ابعاد معرفتى تکبعدى نبود بلکه در ابعاد عملى نیز جامع ابعاد بود. از این رو او تنها فقیهى برجسته نبود که فقط ابعاد فقهى اسلام را حیات بخشد؛ همچنانکه او تنها متکلم و فیلسوف نبود که تنها ابعاد اعتقادى و هستىشناسى دین را احیا کند. همانگونه که او تنها مفسر قرآنشناس یا محدث سنتشناس نبود که در قرآنشناسى یا سنتشناسى، حیاتى دوباره بیافریند؛ چنانکه تنها شخصیت عرفانى و معنوى برجستهاى نبود که تنها ابعاد معنوى و عرفانى اسلام را زنده کند و یا تنها عالم سیاسى یا حقوقدان نبود که تنها ابعاد سیاسى یا حقوقى دین را به بشریت بشناساند.
در ابعاد عملى نیز او نه عابد صرف بود که تنها ابعاد عبادى اسلام را مطرح کند و نه حاکم صرف بود که حکومت اسلامى را تنها معرفى کند و نه اخلاقى صرف بود که اخلاق دینى را در عمل به نمایشگذارد و نه عارف صرف بود که سیر و سلوک دین را به اهل سلوک بیاموزد و نه متشرع صرف بود که پایبندى به فرایض و نوافل را نشان دهد. همچنان که او تنها زاهد نبود که زهد اسلامى را به ما نشان دهد؛ چنانکه تنها انقلابى مبارزهجویى نبود که در مصاف دشمنان، آماده مبارزه و جانفشانى و هجرت و حبس و غربت و فداکارى باشد.
او یگانه قهرمان میدان علم و عمل در ابعاد گوناگون بود. او هم فقیه بسیار برجسته و هم متکلم بسیار زبردست و هم فیلسوف بسیار بزرگ و هم مفسر و قرآنشناس کمنظیر و هم سنتشناس و محدث بس عجیب و هم تاریخدان و سیاستشناس هوشمند و هم مردمشناس و جامعهشناس زبردست و هم مرد روحانى و عارف بىنظیر بود.
از این رو باید اعتراف کرد که او شخصیت بىمانندى بود که مادر روزگار از زادن مردى همانند او عقیم است. به تعبیر برخى بزرگان شاید هزار سال بگذرد و همچون امام خمینى به وجود نیاید و به قول فرزند برومند او مرحوم سید احمد خمینى، «او روح خدا بود در کالبد زمانه و روح خدا جاودانه است».
البته او تنها در احیاگرى دین یگانه اعصار نبود بلکه در اصلاحگرى دینى نیز نقش استثنایى و بىنظیر او براى همه دورانها تا ابد در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد. او همانند خورشیدى در تارک ایران اسلامى و انقلاب اسلامى براىهمیشه تاریخ، نورافشانى و هدایتگرى خواهد نمود.
به همین دلیل او در کنار معرفى ابعاد مختلف اسلام، اهمیت توجه به کجفکریها و جمود و قشریگریها و معرفى ناقص اسلام و التقاطها و انحرافها را گوشزد مىکند و در کنار مبارزه با طاغوت و استبداد و استعمار و استکبار جهانى، مبارزه با خرافه و تحجرگرایى و مقدسمآبى و التقاط و انحراف را نیز وجهه همت خویش قرار مىدهد و در مکتوبات و سخنان و پیامهاى خویش پیوسته مخاطبانش را متوجه این مسأله مىسازد.
از همین روست که او در دو سال آخر عمر شریف خویش در معرفى اسلام حقیقى، اصطلاح «اسلام ناب محمدى (ص )» و در معرفى اسلام متحجرین و مقدسمآبان و التقاطیها، اصطلاح «اسلام آمریکایى» را به کار برد و در غالب پیامها و سخنرانیها بارها به مناسبتهاى مختلف در معرفى این دو اسلام اصرار و پافشارى مىکرد، بلکه بازشناسى اسلام ناب محمدى و جدا کردن آن را از اسلام آمریکایى از واجبات سیاسى بسیار مهم مىدانست و بر آن تأکید مىورزید.
و امروز اگر مراسمى و فراخوانى براى گرامیداشت آن عزیز مىگیریم براى صیانت از این اندیشههاى جاوید است:
1- خط امام یعنى قیام و حرکت براى خدا و به دست آوردن رضایت حضرت حق
الف- قیام ما لله بود. ب- همه ما در محضر خدا هستیم. ج- در اسلام، معیار رضایت خدا است، نه شخصیتها. د- ما شخصیتها را با حق بسنجیم و نه حق را با شخصیتها. معیار حق و حقیقت است. ه- مقصد را مقصد الهىکنید، براى خدا قدم بردارید.
2- خط امام یعنى اسلام را جامع و کامل دانستن
الف- حقوق اسلام یک حقوق کامل و مترقى است. ب- اسلام براى نجات بشر آمده است. ج- اسلام دین سیاست است، حکومت دارد. د- والله اسلام تمامش سیاست است.
3- خط امام یعنى تلاش براى حفظ اسلام
الف- دفاع از اسلام بزرگترین عبادت است. ب- اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همهمان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. ج - اگر جهانخوران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیاى آنان خواهیم ایستاد.
4- خط امام یعنى تلاش براى پیاده کردن اسلام
الف- امروز روزى است که اسلام باید تحقق پیدا کند. ب- ما براى آن نهضت کردیم که اسلام و قوانین اسلام و قرآن در کشور ما حکومت کند. ج- ما عدالت اسلامى را مىخواهیم در این مملکت بر قرار کنیم.
5- خط امام یعنى داشتن روحیه ایثار، فداکارى و شهادتطلبى
الف- شهادت فخر اولیا بوده است و فخر ما. ب- ملتى که شهادت را آرزو دارد پیروز است. ج- مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگى سیاه است. د- گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است.
6- خط امام یعنى دعوت مسلمانان و مستضعفان به قیام در برابر ستمگران
الف- ملتها باید قیام کنند وخودشان را از دست حکومتهاى خودشان و قدرتهاى بزرگ نجات دهند. ب- وظیفه مسلمانان است که قیام در راه اسلام کنند. ج- اى مستضعفان جهان! برخیزید و همپیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید که زمین از آن خدا است و وارث آن مستضعفانند. د- هان اى مستضعفان جهان! بر مستکبران آدمخوار بشورید و حق خود را از آنان بگیرید.
7- خط امام یعنى دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه
الف- مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران. ب- کوشش کنید که این وحدت کلمه از بین نرود. ج- تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است. د- آن که صدمه بیشتر به ما مىزند همین اختلافات داخلى است.
8- خط امام یعنى آزادى را در چارچوب اسلام خواستن
الف- آزادى یک نعمت بزرگ الهى است. ب- اسلام هم آزادى دارد، اما آزادى بىبند و بارى نه، ما آزادى غربى نمىخواهیم. ج- از آزادىهاى مخرب باید جلوگیرى شود. د- آزادى به شکل غربى آن که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است.
9- خط امام یعنى ولایت فقیه را حجت خدا دانستن
الف- بهترین اصل در قانون اساسى، این اصل ولایت فقیه است. ب- پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیب نرسد. ج- ولایت فقیه براى مسلمین یک هدیهاى است که خداوند تبارک و تعالى داده است. د- ولى امر حجت خدا است.
10- خط امام یعنى براى مردم ارزش قایل بودن
الف- ما هر چه داریم از این ملت است، البته ملت اسلامى که با فریاد الله اکبر این کار را انجام داد. ب- میزان رأى ملت است. ج- مردم نباید کنار بروند، اگر مردم کنار بروند همه شکست مىخوریم.
11- خط امام یعنى تلاش براى حفظ جمهورى اسلامى و نظام دینى
الف- حفظ این جمهورى اسلامى از اعظم فرایض است. ب- حفظ نظام از واجبات شرعیه و عقلیه است.
12- خط امام یعنى بیزارى جستن از تفکر ملىگرایى و لیبرالى
الف- این ملىگرایى، اساس بدبختى مسلمین است. ب- من تا زنده هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد. ج- اینهایى که به اسم ملیت و گروه گرایى و ملىگرایى بین مسلمین تفرقه مىاندازند، اینها لشکرهاى شیطان و کمککارهاى به ابرقدرتهاى بزرگ و مخالفین با قرآن کریم هستند.
13- خط امام یعنى در سیاست خارجى مخالف ظالم و یاور محرومان و مظلومین بودن
الف- ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. ب- ما با هر نوع معاملهاى که مصالح مسلمین را آسیب برساند مخالفیم. ج- اهتمام به امور مسلمین از اوجب واجبات است.
14- خط امام یعنى اسرائیل را غاصب دانستن و تلاش کردن براى محو آن
الف- اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. ب- ایران دشمن سرسخت اسرائیل بوده و هست. ج- باید همه به پاخیزیم و اسرائیل را نابود کنیم و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آنان گردانیم.
15- خط امام یعنى حمایت از ملت مظلوم فلسطین
الف- اصولاً این تکلیف همه مسلمین است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامى قطع کنند. ب- ما از مبارزات برادران فلسطینى و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائیل غاصب کاملاً پشتیبانى مىکنیم.
16- خط امام یعنى مقابله با مستکبران
الف- ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد. ب- وظیفه ما است که در مقابل ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم.
17- خط امام یعنى آمریکا را دشمن دانستن و با آن مبارزه کردن
الف- آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است. ب- هر چه فریاد دارید سر آمریکا بکشید. ج- خوشوقتى کامل ما آن روزى است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب، بخصوص آمریکاى جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود. د- اسلحههاى سرد و گرم، یعنى قلم و بیان و مسلسل را از نشانهروى به روى یکدیگر منحرف و به سوى دشمنهاى انسانیت که در رأس آنها آمریکا است، نشانه بروید.
18- خط امام یعنى بیزارى جستن از رابطه با آمریکا
الف- با آمریکا رابطه برقرار نخواهیم کرد مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد. ب- آنهایى که خواب آمریکا را مىبینند خدا بیدارشان کند. ج- آن روزى که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت.
19- و در پایان خط امام، یعنى خط رهبرى، زیرا طى 20 سال گذشته خلف صالح آن عزیز سفر کرده یعنى حضرت آیت الله العظمى خامنهاى با قوت و قدرت آنچه در باب خط امام(ره) مطرح شد را دنبال کرده و انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را به پیش برده است.
رهبر فرزانه انقلاب همانند امام(ره) طى دو دهه اخیر روى مقصد الهى تأکید داشته، همه را به وحدت فراخوانده خطر ملىگراها و لیبرالها را گوشزد کرده، همواره به مردم تأکید کرده است، تمام توان خود را براى حفظ نظام به کار برده، از محرومان و مستضعفان عالم و بویژه ملت مظلوم فلسطین و لبنان حمایت کرده، در برابر فشارهاى سنگین غربىها و آمریکایىها مقاومت نموده و همواره پرچم مبارزه با استکبار و شیطان بزرگ را برافراشته نگه داشته است. بنابراین از جهات مذکور هیچ تفاوتى بین حضرت امام(ره) و حضرت آیت الله العظمى خامنهاى (مدظله العالى) وجود ندارد.
کلمات کلیدی: