13 آبان - روز دانش آموز
سیزدهم آبان ماه مصادف است با شهادت دانش آموزان مسلمانى که در چنین روزى به مناسبت سالگرد تبعید امام(ره) واعتراض به رژیم جنایتکار شاه در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند دانش آموزان مسلمان همچون سایر اقشار ملت،در اطاعت از فرامین امام(ره) که همه مردم را به مبارزه بىامان با رژیم آمریکایى شاه دعوت مىنمود، سراز پانمىشناختند و نجات اسلام را در پیروزى کامل این رهبر سازش ناپذیر مىدانستند این قشر جوان و فعال جامعه، بحق یکى از ارکان و پایههاى مهم انقلاب پیروزمند اسلامى مىباشد اینک به مناسبتسالگرد شهادت دانش آموزان مبارزى که در دانشگاه تهران در خون خویش غوطهور شدند، نگاهى مىافکنیم بهچگونگى آن حادثه غمبار و پیروزى ساز:
صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان در حالى که مدارس خود را تعطیل کرده بودند، روى به سوى دانشگاه نهادند تا باردیگر پیوندشان را با رهبر بتشکن خویش، به جهان اعلام نمایند این جوانان پرشورِ خداجو، گروه گروه داخلدانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههاى دیگرى از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند مزدوران رژیمشاه اطراف دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حقطلبانهاى از گلویى برخاست آن را با گلولهپاسخ دهند دانشآموزان در کنار نردهها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدّس«اللهاکبر» آنان فضا را مىشکافت و تافاصلههاى دور طنینانداز مىشد ساعت یازده صبح حمله مزدوران رژیم شاه آغاز گشت ابتدا چند گلوله گاز اشکآور در میان دانشآموزان ودانشجویان پرتاب شد اجتماعکنندگان در حالى که به سختى نفس مىکشیدند صداى خود را رساتر کرده و با فریاددشمنشکن «اللَّه اکبر» لرزه براندام مأموران مسلح شاه افکندند در این هنگام تیراندازى مأمورین آغاز گشت و لالههاى انقلاب یکى پس از دیگرى در خون غلطیدند جوانان مسلمانبا فریاد اللَّه اکبر و در اوج کینه و دشمنى با آمریکاى جنایتکار و با شعارهاى مرگ بر آمریکا و مرگ بر شاه به شهادتمىرسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم مىدادند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایى و شکستمىکشاندند در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند یکى از شاهدان عینى، ماجرا را اینگونه تعریف مىکند:
«شنبه 13 آبان سال 57 ساعت 11 صبح، بیش از هفت هزار دانشآموز و دانشجو و دیگر اقشار مردم در محوطهدانشگاه تهران گرد آمده بودند و عدهاى سرگرم تماشاى نمایشگاه عکس بودند و گروهى به سخنرانى گوش مىکردندناگهان یک کپسول گاز اشکآور که در هوا مىچرخید، روى زمین دانشگاه فرود آمد عدهاى سراسیمه به سوى درورودى دانشگاه دویدند، ولى در همین موقع صداى تیراندازى بلند شد سربازان از پشت میلههاى دانشگاه به سوىمردم بىدفاع و حقطلب شلیک مىکردند هنوز فریادهاى «نترسید، تیراندازى هوایى است»بلند بود که دانشجویى به زمین درغلطید، از این لحظه به بعددانشگاه و خیابانهاى اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد ساعت ده صبح آن روز، اقشار مختلف مردم طى راهپیمایى با شکوهى، به جلوى دانشگاه تهران رسیده بودند که موردتعرض قواى انتظامى قرار گرفتند گفته شد در این هنگام یک مأمور با لباس شخصى و با استفاده از اسلحه کمرى بهطرف دانشجویان شلیک کرد که از سوى دانشجویان خلع سلاح شد دانشجویان و دانشآموزان قصد داشتند آن روز به سوى منزل آیةاللَّه طالقانى راهپیمایى کنند درست در موقعى کهمىخواستند از دانشگاه خارج شوند، با تیراندازى نیروهاى انتظامى مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه اینبرخوردهاى خونین گشت مجروحان توسط دانشجویان به چند بیمارستان منتقل شدند در همان لحظات نخست قواى انتظامى وارد دانشگاهشدند و دانشجویان و دانشآموزان براى مقابله با این حمله، آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند مترپیشروى در دانشگاه آنجا را ترک کردند با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامى خیابانهاى اطراف دانشگاه و قسمتى از خیابان انقلاب را بستند ودانشجویان و دانشآموزان در خیابانهاى بلوار کشاورز، جمهورى اسلامى و فخر رازى پراکنده شدند تظاهرکنندگان درچند نقطه خیابانهاى جمهورى اسلامى و ولیعصر و خیابانهاى منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار اللَّه اکبر و لااله الا اللَّه، از این سو به آن سو فرار مىکردند ساعت دو بعدازظهر مجدداً سربازان حکومت نظامى بر روى دانشجویان و دانشآموزان که در داخل دانشگاه بودند،تیراندازى کردند، که در همان لحظاتِ اول، تعدادى از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلطیدند، دانشجویان ودانشآموزان با پلاکاردهایى که در آن تعداد کشتهشدگان دانشگاه را 65 نفر نوشته بودند با دادن شعار اللَّه اکبر، خمینىرهبر، به راهپیمایى پرداختند جنگ و گریز مأموران فرماندارى نظامى با دانشجویان و دانشآموزان تا پاسى از شبادامه داشت« 13 آبان این چنین به وجود آمد و دانشآموزان و دانشجویان اینگونه حماسه آفریدند و سالگرد تبعید امامشان را بااعتراض و مبارزه خونین خویش علیه طاغوت زمان، گرامى داشتند راه پاک شهداى 13 آبان گرامى باد و درود خدا بر ارواح مقدس همه شهداى انقلاب اسلامى
کلمات کلیدی:
کاپیتولاسیون؛ یعنى، وطن و استقلال وطن را فروختن
«من با تأثرات قلبى، روز شمارى مىکنم چه وقت مرگ پیش بیاید، ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند،عزا کردند و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز همچراغانى کردند، پایکوبى کردند اگر من به جاى اینها بودم، این چراغانىها را منع مىکردم، مىگفتم بیرق سیاه بالاىسر بازارها بزنند بالاى سر خانهها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند، عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت،عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند«
کاپیتولاسیون؛ یعنى، مصونیّت خارجیها در ارتکاب جنایت
«قانونى به مجلس بردند که در آن اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به آنکه تمام مستشاراننظامى آمریکا با خانوادههایشان با کارمندان فنىشان، با خدمهشان و با هرکس که به آنها بستگى دارد از هر جنایتى کهدر ایران بکنند مصون هستند اگر یک خادم آمریکایى یا یک آشپز آمریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترورکند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاکمه ندارند، بایدپرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند!«
کاپیتولاسیون؛ یعنى، تنزل مقام و ارزش ملت ایران
« دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد، ملت ایران را از سگهاى آمریکایى پستتر کردند، اگر کسىیک سگ آمریکایى را با اتومبیل زیر بگیرد او را بازخواست مىکنند، حتى اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را بااتومبیل زیر بگیرد مورد بازخواست قرار مىگیرد، ولى چنانچه یک آشپز آمریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترینمقام را زیر بگیرد، کسى حق تعرض ندارد«
کاپیتولاسیون؛ یعنى، وحشى معرفى کردن ملت مسلمان ایران
« مع ذلک ایران براى این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد ملتمسلمان ایران را در دنیا از وحشیها عقب ماندهتر معرفى نمود«
هیأت حاکمه آمریکا منفورترین افراد بشر
«ما چون ملت ضعیفى هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکابدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدتر؛ لیکن امروز سر و کار ما با آمریکاست رئیس جمهورآمریکا بداند این معنا را، بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمى به ملت اسلامىکرده است! امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است دولت آمریکا این مطلب را بداند که او را در ایرانضایع و مفتضح کردند«
آمریکا سرمنشأ تمام گرفتاریها
«امروز تمام گرفتارى ما از آمریکاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم ازآمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند! همه دست نشانده آمریکا هستند، اگر نیستند چرا در مقابل آن نمىایستندداد بزنند«
تبعید آخرین تیر ترکش رژیم
رژیم در طول یکى دو سالى که امام(ره) علیه جنایتهایش قیام کرده بود، همه شیوهها را براى آرام کردن ایشان به کار برد،لیکن هیچکدام از این شیوهها نتوانسته بود امام را ساکت و آرام کرده و از تصمیم خود باز دارد فریبکارى و وارونهجلوهدادن حقایق، بازداشت و زندانى، تهمت و دروغپردازى، جوسازیهاى کاذب، تهدید و تطمیع، وحشیگرى وکشتار، اختلافافکنى و در برابر روح بزرگ امام بىاثر شده بود، حتى طرح اعدام نیز مشکل او را صد برابر مىکرد وطوفان آن، بنیان رژیم را از بیخ برمىکند، بنابراین براى رژیمى که مىخواست رویه معمول گذشته را با تمام ظلمها وجنایتهایش ادامه داده و تغییرى در سیاستهاى ضد دینى و ملى خود ندهد، تنها یک راه باقى مانده بود و آن تبعید امامبود که به گمان رژیم با این تبعید مانع را از سر راه برداشته و دستش براى انجام هر جنایتى باز مىشد رژیم در فاصله بین 4 تا 13 آبان )از زمان ایراد نطق امام تا روز دستگیرى( مشغول اتخاذ تصمیم درباره تبعید امام بود وبه اصطلاح تمام جوانب مسأله را بررسى مىکرد سرانجام پس از مشورتهاى زیاد و تماس با آمریکا تصمیم این کارگرفته شد و وسایل انجام آن مهیا گردید و نیروهاى کافى به این منظور به قم اعزام شد نیمه شب سیزدهم آبان ماه 1343 مأموران مسلح شاه، خانه امام(ره) را در قم محاصره کرده، از بام و دیوار وارد منزلشدند و امام(ره) را دستگیر و با اتومبیلى به طرف تهران بردند اتومبیل حامل امام(ره) در مدتى کمتر از 90 دقیقه از قم به تهران رسید و مستقیماً به طرف فرودگاه مهرآباد رفت درفرودگاه امام را سوار هواپیما کرده و روانه ترکیه نمودند بعد از تبعید، ساواک اطلاعیه از پیش آماده شدهاى را از رادیو وتلویزیون و مطبوعات منتشر کرد متن اطلاعیه چنین تنظیم شده بود:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه، بر علیه منافع ملت و امنیت واستقلال تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید - سازماناطلاعات و امنیت کشور« امام(ره) تبعید گردید اما بر خلاف گمان رژیم، شعلههاى انقلاب هرگز خاموش نشد و از آنجا که ریشه آن در عمق جانهاقرار داشت، تبعید که آخرین سلاح رژیم در مقابله با نُضج انقلاب بود مؤثر، واقع نیفتاد و امام عزیز بعد از چهارده سالو سه ماه، در 12 بهمن 1357 به وطن بازگشتند.
کلمات کلیدی:
سالروز تبعید حضرت امام خمینی(ره)
سیزده آبان ماه، سالروز تبعید امام امت(ره) به کشور ترکیه است این تبعید به دنبال اعتراض شدید و گسترده امام(ره) علیهتصویب لایحه اعطاى حق کاپیتولاسیون به اتباع آمریکایى مقیم در ایران صورت گرفت کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولى، امتیاز ناحقى است که به اتباع خارجى در یک کشورى مىدهند تا براساس اینامتیاز، خارجیان مقیم در آن کشور در محاکم آن کشور محاکمه نشوند بلکه در محاکم مربوط به دولت خود محاکمهگردند حق قضاوت کنسولى نشانگر چیرگى و تسلط کامل بیگانگان بر کشورى است که این امتیاز را به خارجیان دادهاست زیرا حق قضاوت کنسولى تنها استقلال قوه قضائیه را از هم نمىپاشد بلکه بیگانگان با استفاده از این امتیاز،آنچنان نفوذى در کشور مورد نظر پیدا مىکنند که براساس آن، استقلال کشور نیز از بین رفته و امور مملکت به دستسفرا و کنسولها اداره مىگردد سابقه تاریخى کاپیتولاسیون در ایران به زمان انعقاد عهدنامه ترکمنچاى برمىگردد در فصول هفت و هشت قراردادمذکور، مواردى گنجانده شد که حکایت از واگذارى حق کاپیتولاسیون به دولت روسیه داشت گوشهاى از فصولهفت و هشت بدین قرار است:
«تمام امور متنازع فیه و مرافعاتى که بین اتباع روس به وقوع مىرسد موافق قوانین و رسوم دولت روسیه، فقط بهرسیدگى و حکم سفیر یا کنسولهاى اعلى حضرت امپراتور روس حل و فصل مىشود و همچنین اختلافات و دعاوىحاصله مابین اتباع روس و اتباع مملکت دیگر هر شخصى از اتباع روس با اتباع مملکت دیگرى متهم به جرمى گرددمورد هیچ تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید. با اعطاى حق قضاوت کنسولى به روسیه، دیگر کشورهاى قدرتمند آن زمان نیز درصدد اخذ این امتیاز براى اتباع خوددر ایران برآمدند که در نتیجه آن، سردمداران حکومت، حدود یکصد سال استقلال ایران را به اجانب فروختند کاپیتولاسیون اثرات زیانبار متعددى دربرداشت که یکى از آنها آزاد بودن بیگانگان در انجام جنایت و خیانت بود ازآنجا که اتباع بیگانه مصونیت همه جانبه داشتند، دست به هر جنایتى مىزدند، دست آنها در انجام هر عملى از قتل وغارت گرفته تا جاسوسى و تجاوز به نوامیس مردم باز بود و کسى جرأت کوچکترین جسارت به آنها را نداشت درحقیقت آنها در انجام هر عمل زشتى مطلق العنان بودند، آزادیى که چنین کسانى داشتند هیچکس حتى بلند مرتبهترینمقامات مملکتى نداشتند بدتر آنکه مسأله به همین جا ختم نمىشد بلکه بسیارى از افراد شرور و بیگانهپرست داخلىنیز خود را تحت حمایت سفارتخانه کشورى که حق قضاوت کنسولى داشت قرار مىدادند و با اخذ برگتحتالحمایگى دست به کثیفترین کارها مىزدند و هیچکس هم نمىتوانست به آنها چیزى بگوید یا اقدامىعلیهشان بکند خلاصه آنکه حق کاپیتولاسیون تمام امور مملکت را مختل مىساخت و کشورهاى بیگانه را میداندارواقعى امور مملکت مىنمود.
احیاى کاپیتولاسیون
کاپیتولاسیون در سال 1306 تحت فشار افکار عامه و فضاى حاکم بر روابط بینالمللى که بعد از جنگ اول جهانىایجاد شده بود، الغا گردید؛ اما هنوز بیش از سه دهه و اندى از تاریخ الغاى آن نمىگذشت که محمد رضا پهلوى،احیاگر مجدد کاپیتولاسیون در ایران شد کابینه اسداللَّه اعلم در تاریخ سیزدهم مهر سال 1342 به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنى بر اعطاى مصونیت قضایىبه اتباع آمریکایى را به صورت یک لایحه قانونى در هیأت دولت تصویب کرد با تصویب این پیشنهاد اولین گام در راهاحیاى کاپیتولاسیون برداشته شد بعد از تصویب این لایحه وزارت خارجه شاه سرافراز از این خیانت مراتبخوشوقتى و رضامندى رژیم را از این تصویب به اطلاع سفارت ولینعمت خود؛ یعنى آمریکاى جنایتکار رساند لایحهتصویب شده در هیأت دولت در سال 1343 به تصویب مجلسین شوراى ملى و سنا رسانده شد و قضیه به اصطلاحتمام شد امام(ره) که از نقشههاى رژیم شاه و مذاکرات مجلس شاه ساخته با خبر بودند، خروشى طوفانبار سراپاى وجودشان رافراگرفت و تصمیم گرفتند حقایق را به مردم گفته و آنها را از فاجعه بزرگى که به دست رژیم به وقوع پیوسته بود، مطلعسازند این تصمیم امام رژیم را هراسناک ساخت به طورىکه به شیوههاى مختلف براى جلوگیرى از این امر متوسلشد؛ ولى با شناختى که از روحیه امام داشت مىدانست ایشان را با تهدید و ارعاب نه تنها نمىتوان از کارى بازداشتبلکه موجب قاطعیت ایشان در انجام آن خواهد شد، بناچار درصدد برآمد که از راه غیرمستقیم و به وسیله عناصر بهظاهر غیروابسته و به اصطلاح با وجهه و به اسم نصیحت و اندرز خیرخواهانه ایشان را از حمله به رژیم و بخصوصآمریکا باز دارد رژیم از آنجا که در حقیقت حافظ منافع آمریکا در ایران بود و آمریکا را پشتوانه اصلى دوام خود مىدانست، مبارزه امامعلیه آمریکا را به مراتب خطرناکتر از مبارزه علیه خود مىدانست و به هر شکلى سعى داشت امام را از این امر برحذردارد به همین سبب به طور غیرمستقیم فردى را به قم اعزام کرد تا با امام ملاقات کند؛ و چون امام اجازه ملاقات به آنشخص را نداد، شخص مذکور پیامى را که متضمن عواقب حمله به آمریکا بود با چهرهاى به اصطلاح خیرخواهانهچنین گوشزد نمود:
«آیةاللَّه خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد کنند، باید خیلى مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردىنداشته باشد که خیلى خطرناک است و با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد، دیگر هر چه بگویند )حتىحمله به شخص شاه( چندان مهم نیست» امام(ره) بدون توجه به تمام کوششهایى که رژیم جهت جلوگیرى از امر افشاگرى توسط ایشان مىنمود در روز چهارم آبان1343 با ایراد نطق تاریخى خویش در قم رژیم را رسوا کرد و مفاسد کاپیتولاسیون و جنایت رژیم را در این باره بهصورت ساده و پرشور، روشن نمود که قسمتهایى از آن نطق به شرح زیر است:
کلمات کلیدی:
سالگرد شهادت آیةاللَّه مصطفى خمینى
روز اول آبان ماه مصادف با سالگرد شهادت آیةاللَّه حاج مصطفى خمینى عالم مبارز و اندیشمند توانا به دست عواملرژیم منحوس پهلوى است
بدون شک سرمایهگذارىهاى مادى و معنوى در خصوص تجلیل و تکریم از شخصیتها، آنگاه بجا و در مسیر حقیقىاست که براى تعظیم ارزشهاى واقعى به کار گرفته شوند و تعظیم شعائر الهى که نمودار ارزشهاى انسانىاند، خود بهعنوان عامل رشد قلوب، یک ارزش است:
»ومن یعظّم شعائراللَّه فانّها من تقوى القلوب»، از این روى تجلیل از افراد وقتى تعظیم شعائر الهى است که از»شخصیت» آنها باشد ونه از «شخص» آنان؛ زیرا انسان زمانى داراى شخصیت انسانى است که مظهر عینى و عملىارزشهاى انسانى باشد و در این راستا هر چه کاملتر باشد از ارزشهاى انسانى برخوردارتر است و لذا نبى اکرم اسلام(ص) وعلى(ع) و سایر بزرگان دین نه تنها انسانهاى کاملند که اسوههاى کمالند و انسانهاى کمالجو، براى نیل به کمال باید خودرا بر آنان تطبیق دهند و درست از همین دیدگاه است که با مرورى اجمالى بر سرگذشت بزرگمرد مورد نظر این مقال(حاج آقا مصطفى خمینى) بررسى شخصیت او را آغاز مىکنیم
مرورى اجمالى بر سرگذشت شهید
حاج آقا مصطفى پسر ارشد امام خمینى، رهبر کبیرانقلاب اسلامى0 در دوازدهم ماه رجب 1349 قمرى برابر با 1309هجرى شمسى در شهرستان قم دیده به جهان گشود او در سن 21 سالگى، در حوزه درس خارج فقه مرحومآیةاللَّهالعظمى بروجردى -طاب ثراه- به کسب فیض مشغول شد، خارج اصول را نزد پدر تلمّذ نمود و در سن 27سالگى به درجه اجتهاد نایل گردید و دروس علم رجال و فلسفه و تفسیر را در سطح عالى طىّ نمود با تبعید حضرتامام(ره) در 13 آبان 43 به ترکیه، وى نیز دستگیر و در »قزل قلعه« زندانى شد، ولى پس از دو ماه آزاد و سپس به ترکیه وپس از آن به همراه پدر بزرگوارش به عراق تبعید گردید و در همین تبعیدگاه در اول آبان ماه 1356 به شهادت رسیدنکته شنیدنى در این باره که نشانگر فضایل خاندان امام خمینى است آنکه:
حاج آقا مصطفى با جد بزرگوارش سیدمصطفى موسوى در چند جهت در مرگ و زندگى با هم شباهت داشتهاند:
1- نام هر دو مصطفى بودهاست، 2 - هر دو از رجال علم و تقوا بودهاند، 3 - تاریخ شهادت هر دو در ماه ذیحجةالحرامبودهاست، 4 - هر دو در سن 47 سالگى به شهادت رسیدهاند، 5 - هر دو با شیوه مزورانه به شهادت مىرسند، 6 -مدفن هر دو نجفاشرف است گویى تاریخ تکرار مىگردد این مرور اجمالى زمینهاى است براى ارزیابى شخصیت شهید بزرگوار و لذا به گوشههایى از ابعاد شخصیت آن شهیدمىپردازیم:
1- ابعاد علمى شهید
شهید حاج آقا مصطفى از همان اول، حالت تعبد نسبت به مطالب علمى نداشت و مطلبى را سربسته نمىپذیرفت؛بلکه مانند خود امام در مقام تجزیه و تحلیل بر مىآمد و مىتوان گفت که از همان اوایل، روح اجتهاد داشت و همینهم باعث ترقّى او شد ایشان تنها به فقه و اصول بسنده نمىکرد؛ بلکه در فنون مختلف مطالعه داشت وکار مىکرد، درادبیات خیلى وارد بود به هر کلمهاى که برخورد مىکرد، در آن دقت مىنمود و ریشه آن را در لغت مىیافت اگر درخلال بحث به یک جمله مبهمى برمىخورد، فوراً کتاب را مىآورد و ابهام آن را برطرف مىساخت در علوم و فنون گوناگون از قبیل:
فقه، اصول، فلسفه، رجال، ادبیات، نحو و صرف و معانى متبحّر شده بود در درس خارج فقه امام(ره)، در نجف اشرف، شرکت مىکرد و از چهرههاى مبرّز درس به شمار مىرفت و حضرت امامهم به اشکالهاى ایشان کاملاً توجه داشتند او در هر جلسهاى شرکت مىکرد، از مسائل علمى سخن مىگفت و مجلسرا به یک مجلس علمى مبدّل مىساخت
2- حافظه و نبوغ فوقالعاده
شهید بزرگوار از حافظه قوى و فوقالعادهاى برخوردار بود و اگر به مطالبى برمىخورد فراموشش نمىکرد او استعدادو نبوغ قوى و فوقالعادهاى داشت و به طورىکه برخى مىگویند:
اگر کسى حافظه قوى داشته باشد، استعدادش کماست در مورد ایشان مصداق نداشت
3- علاقه به طالبان علم
شهید حاج آقا مصطفى به طلاب علاقه شدید داشت؛ مخصوصاً آنهایى که کوشش بیشترى به درس و بحث داشتند وحتى گاهى براى تشویق آنها مسألهاى را مطرح مىکرد و براى هرکس که بتواند آن را حل کند، جایزهاى نیز تعیینمىنمود و نظرشان این بود که به طلاب ممتاز و با استعداد باید اضافه بر «شهریه»، هر ماهه هدیه و جایزهاى بدهند کهبیشتر تشویق شوند و ترقى نمایند
4- شهامت
در دورانى که بعثیها به حوزه علمیه و علماى نجف فشار زیاد آوردند و به مرحوم آیةاللَّه حکیم -رضواناللَّه علیه- اهانتکردند و آن مرحوم را خانهنشین نمودند، روزى از بغداد، یکى از مأموران احمد حسن البکر آمد و شهید حاج آقامصطفى را به بغداد برد و در آنجا ایشان را تهدید کردند که با آقاى حکیم تماس نگیرد! ایشان برگشتند، رفت و آمدشانبه منزل آن مرحوم بیشتر شد و بدون هیچ خوف و وحشتى، همواره به آنجا مىرفت و آنها را دلدارى مىداد، درصورتى که دیگران جرأت نمىکردند منزل آیةاللَّه حکیم بروند
کلمات کلیدی:
5-پیاده رفتن به زیارت ابا عبداللَّه(ع)
یکى از خصوصیات حاج آقا مصطفى پیاده رفتن به کربلا بود و در تمام زیارتهاى مخصوص امام حسین15) 7 شعبان،عرفه، اربعین، اول رجب و نیمه رجب( پیاده به زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) مشرف مىشد و فاصله طولانى میاننجف اشرف و کربلا را طى مىکرد، و معمولاً در اثر پیادهروى پایشان مجروح مىگردید و با آن حال به راه رفتن ادامهمىداد
6- احتیاط و تعبّد
در وصیتنامه ایشان آمده است:
جمیع کتابهاى خود را در اختیار حسین قرار مىدهم به شرط آنکه تحصیل علوم قدیمهکند و در غیر این صورت به کتابخانه مدرسه آقاى بروجردى در نجف اشرف تحویل دهند؛ چه آنکه نوعاً از وجوهتحصیل شده و خلاف احتیاط است که ارث برده شود نقل کردهاند در مواقعى که شعر خواندن مکروه است گاهمىشد که یک مصراع را سهواً مىخواند و به محض توجه، آن را رها مىکرد
7- سادهزیستى
شهید حاج آقا مصطفى خمینى با اینکه اهل مناجات و گریه و زیارت عاشورا بود اما هیچ رنگ خشک مقدسى وریاکارانه نداشت و سادهزیستى شیوه زندگىاش بوداو فرمان على(ع) را، هم خوب درک کرده بود و هم خوب آویزهگوش جان نموده بود، آنجا که مىفرماید:
خداوند بر آنان که رداى دین بر تن کردهاند و در جامعه به عنوان رهبران حق وعدالت قلمداد شدهاند فرض نموده است که زندگى خود را با مردم ضعیف بسنجند تا درد فقر، فقیر را از پاى درنیاوردنقل است در تمام مدتى که ایشان در ایران یا عراق بودند حتى یک خانه ملکى هم نداشتند
8- جاذبه و دافعه
در عین حال که نسبت به کوچک و بزرگ احترام مىکرد معذلک اگر کسى در هدف با او مخالف بود و نسبت به انقلابکینه داشت، بىتفاوت از کنار او مىگذشت و به هیچ وجه حاضر نبود او را احترام و تعظیم کند، همانگونه که على(ع)معیار آن را در عمل نشان داده است
9- راز و نیاز و عبادت
آیةاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى به گفته یارانش فوقالعاده به نماز شب اهمیت مىداد؛ به طورىکه حتى در زندان،تبعید و میهمانىها اغلب براى نماز شب و تهجّد به پا مىخاست و در عین حال بسیار خوش اخلاق و شوخ طبع بود
10- فعالیت سیاسى
آیةاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى پس از بازداشت و تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه، در سال 1343 توسط رژیم منحوسپهلوى دستگیر و به زندان قزلقلعه انتقال یافت که پس از مدتى بر اثر اعتراضات مردم مسلمان و تحت تأثیر افکارعمومى از زندان آزاد و به ترکیه و از آنجا به نجف اشرف تبعید شد وى در خارج از کشور تمامى گروههاى مبارز را علیه رژیم بسیج کرد او ارتباط فراوانى با دانشجویان مسلمان خارج ازکشور داشت و بسیارى از آنان را براى آموزش نظامى به فلسطین و جنوب لبنان مىفرستاد تا پس از تعلیمات نظامىبراى مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه به کشور بازگردند ایشان با تمام نهضتهاى آزادیبخش جهان در تماس و با شخصیتهاى ارزنده اسلامى در سطح جهان مرتبط بود حاج آقامصطفى بىاندازه هوشیار و نفوذناپذیر بود و در طول مبارزات سیاسى، عوامل منحرف و نفوذىهاى وابسته به رژیمپهلوى توسط ایشان شناسایى و طرد مىشدند او به افراد در مسائل سیاسى خیلى دیر اعتماد مىکرد و معتقد بود کهحمل بر صحت و حسن ظن خوب است؛ ولى در مسائل سیاسى اصل عدم اعتماد است، مگر اینکه خلاف آن ثابتشود
پایبندى به ولایت فقیه
حاج آقا مصطفى اعتماد راسخى به اصل ولایت فقیه داشت و هیچگاه گامى از راه حضرت امام فراتر نمىگذاشت وخودسرانه به کارى اقدام نمىکرد؛ به طورى که در همه امور سیاسى پیرو دستور و رهنمود حضرت امام(ره) بود؛ و بااینکه خود فقیه جامعالشرایط بود در مقابل دیدگاههاى حضرت امام(ره) خود را مجاز به دخالت در امور سیاسىنمىدانست و به همانگونه که حضرت امام(ره) در زمان آیةاللَّه العظمى بروجردى به ارایه پیشنهادات و دیدگاهها بهایشان اکتفا مىکردند، حاج آقا مصطفى دیدگاههاى خود را درباره نحوه مبارزه با رژیم ستمشاهى به حضرت امام ارایهمىکردند و صرفاً مطابق نظر ایشان عمل مىنمودند جان کلام آنکه:
تبلور عینى و عملى همه این ارزشها، او را شخصیتى بزرگ و ملکوتى پروراند، به گونهاى که از زبان بتشکن دوران، و اسلامشناس بزرگ قرن حضرت امام خمینى(ره) مفتخر به لقب «امید آینده اسلام» شد؛ و در حقیقتآنچه تاکنون گفته شد شرح پیش از متن همین کلام نورانى حضرت امام خمینى(ره) بود آرى، بحق او امید آینده اسلام و شهید بزرگوار انقلاب اسلامى بود و در واقع تجلیل از شخصیت آن اسلامشناسبزرگ، تکریم از فرهنگ و آرمان جهانى انقلاب اسلامى است
شهادت حاج آقا مصطفى
رژیم منحوس پهلوى که به نقش و اهمیت حاج آقا مصطفى در مبارزات مردم مسلمان علیه رژیم پى برده بود، هموارهدرصدد از بین بردن چنین شخصیت گرانمایهاى بود تا اینکه عوامل رژیم در توطئهاى رذیلانه و در شب یکشنبه اولآبان 1356 او را همچون اجداد بزرگوارش مسموم کرده و به شهادت رساندند شهادت او که همزمان با مبارزات گسترده مردم مسلمان کشورمان علیه استبداد پهلوى به وقوع پیوست، بىشک یکىاز محرکهاى اصلى در انقلاب اسلامى بود پخش خبر شهادت حاج آقا مصطفى خمینى در روز اول آبان ماه سال 1356 در میان امت مسلمان و مراسمى که بهمناسبت اربعین این شهید والامقام در قم برگزار شد به درگیرى مردم با مزدوران اطلاعاتى رژیم شاه انجامید و موجبشعلهور شدن آتش خشم مردم علیه رژیم منحوس پهلوى شد و این معناى همان جمله حضرت امام(ره) بود که فرمودند:
«مرگ مصطفى از الطاف خفیه الهى است» درود بر او و بر همه مردان خدا که نه تنها حیات و مماتشان خیر و برکت براى اسلام است که یاد و ذکر آنان نیز باعثنشر آیات قرآن و آثار اسلام مىباشد
کلمات کلیدی: